💢سرگذشت زینب 🪓دست برادرم به خون کسی آلوده شد که قرار بود بیاد خواستگاریم. خونوادش میخواستن کنن که با پادرمیونی اهل محل گفتن رضایت میدن به شرطی که منو به عقد پسر کوچیکشون دربیارن و بشم .😞 کسی که حتی به چشم همسر بهم نگاه نمیکرد و فقط عقدم کرد تا زجرکشم کنه..😕 به سال نکشید که سرم هَوو آورد و وادارم کرد...👇😓😭💔 https://eitaa.com/joinchat/3274572511Ccfb0be351b چه بخت سیاه و شومی👆😔