🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿
⭕️
#شهید_عبد_الصالح_زارع
🔶قسمت چهاردهم
🔶
#سوغاتی
سفر عمده که قسمتش شد ، تردید داشت برود یا نه. از قبل به او سفارش کرده بودم فرصت سفر های زیارتی را از دست ندهد . سال ۸۸ بود که از طرف سپاه به سفر عمره دعوت شد . دو دلی اش را دیدم حدس زدم به خاطر بی پولی اش باشد . پانصد هزار تومانی را برای ثبت نام نیاز بود ، خودم به اصرار به دستش رساندم . تشویقش کردم برود دعا گوی همه باشد .
برای این همه فامیل و دوست و قوم خویشی که داشتیم، هیچ سوغاتی نیاورد! دست از پا دراز تر برگشت.یک ظرف چند لیتری پلاستیکی دستش بود که پر کرده بود از آب زمزم و آورده بود که به همه جرعه ای تبرک بدهد. تعجب کردم. رسم است مسافر از راه دور که می آید چیزی برای هدیه به دوست وآشنا باخودش بیاورد. آن هم سفر خانه ی خدا که همه انتظار دارند بی سوغات نمانند
خیلی ها هم وقتی پایشان به آن طرف می رسد ، فامیل وآشنا و همسایه سر جای خود ، بازار مکه و مدینه را شخم می زنند تا کالای بیشتری با خودشان بیاورند شاید روزی به کارشان بیاید.عبد الصالح با دست خالی برگشت.
تعجب مرا که دید پولی آورد و گفت: زحمتش با شما. همین جا بازار خودمان هرچه که لازم بود صلاح دانستید برای هر کس که فکر می کنید ، خرید کنید تا به عنوان هدیه تقدیمشان کنم.
اینجا دیگر کشور خودمان است، بازار خودمان. هرچه که خرید کنید نفعش می رود به جیب یک جوان مومن. می شود نان حلال یک خانواده مسلمان. آنجا برای من هیچ رغبتی نبود که بخواهم سودی به جیب چند وهابی برسانم. دشمن اسلام را تقویت کنم که بعد بلای جان مسلمانی مظلوم در گوشه ای از دنیا بشود. آنجا که رفتم با خودم می گفتم کاش از ایران ، با خودم ظرفی آورده بودم تا حتی به خاطر خرید همین یک ظرف پلاستیکی هم نفعی به وهابیت نرسد.
به فامیل هم سپرده بود که اگر حج یا عمره نصیبشان شد و خواستند به او سوغاتی بدهند از عربستان سعودی چیزی برایش نخرند . اگر هم بیاورند او استفاده نخواهد کرد. بیایند ایران و از همین جا هدیه ای بخرند.
👉
@mtnsr2
🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿