🍀
دست از دلم بدار كه جانم به لب رسيد
دست از دلم بدار كه جانم به لب رسيد
اندر فراقِ روى تو، روزم به شب رسيد
گفتم به جان غمزده ديگر تو غم مخور
غم رخت بست و موسم عيش و طرب رسيد
دلدار من چُو يوسف گمگشته بازگشت
كنعان مرا ز روى دل مُلتهب رسيد
راز دلم كه قلب جفا ديدهام دريد
از سينهام گذشت و به مغز عصب رسيد
مُرغ ديار قُدس از آن، پرزنان رميد
بر درگهى كه بود ورا منتخب رسيد
دارالسلام، روى سلامت نشان نداد
بگذشت جان از آن و به دار العجب رسيد
📖 ديوان امام؛ ص ۱۱۹.
📚 خمينى، سید روحالله(امام)؛ ديوان امام؛ چ۴۲، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينىسلاماللهعلیه، ۱۳۸۳ ه.ش.
✨ مؤسسه معنویت تمدنساز
🆔
@mtsaz_ir