🗒 گزارش میدانی یک سفرنامه، از میزان توفیق سیاست نمادگرایانه اردوغان در استانبول( در دو فَرَسته)
✅ آیا از کلیسا و موزه ایاصوفیه [ از یک سال پیش بخوانید مسجد ] آبی برای سیاست های اسلام گرایانه اردوغان گرم میشود؟
✍به قلم محمدجواد حسین زاده
https://t.me/muslimnair
🔹فرضیه: تمرکز سیاست های اسلام گرایانه اردوغان بر احیای نمادهای عثمانی
⌚️مدت مطالعه: پنج دقیقه
🔹 روز شنبه وقتی اینستاگرام را دیدم، با این خبر مواجه شدم: «اردوغان در اولین سالگشت بازگشایی ایاصوفیه به عنوان مسجد، در پیامی نوشته است: «به مدد خداوند صدای اذان و دعا و تلاوت قرآن تا روز قیامت در این مسجد ادامه خواهد داشت». همین خبر کوتاه بهانهای شد برای واکاوی اوضاع و احوال نماز جمعه، آن هم به وقت ایاصوفیه!!!
🔹 داستان از این قرار است که سفر به استانبول طوری برنامهریزی شده بود که تا جمعه در استانبول بمانیم. برادر اسلامگرایمان هم بتواند در ایاصوفیه که به همت اردوغان نمادی برای اسلامگرایان ترکیه شده، نماز جمعه را اقامه کند.
🔹 پیش از این، دوستمان بارها به استانبول سفر کرده بود و برای بازدید از موزه ایاصوفیه باید ده لیر پرداخت میکرد. اما اینبار به مدد اقدام اردوغان و تبدیل شدن موزه ایاصوفیه به مسجد، با یک تیر دو نشان میزد، یکی داخل ایاصوفیه را میدید و دیگر اینکه به حکم «من صلّى معهم فی الصف الأول کان کمن صلّى خلف رسول الله صلى الله علیه وآله فی الصف الأول» ثواب نماز پشت سر رسول خدا(ص) را به دست میآورد.
🔹جمعه روز آخر سفرمان بود و برنامه خاصی به جز شرکت در نماز جمعه ایاصوفیه نداشتیم. حدود یک ساعت به اذان حرکت کردیم و با «تراموا» به سمت ایستگاه «سلطان احمد» حرکت کردیم. تا آن روز بیشتر رفت و آمدها با مترو بود و از این اتوبوسبرقی قطار شکل و ریلداری که بخشهای مرکزیتاریخی استانبول را به هم وصل میکند، استفاده نکرده بودیم. همین بهانهای شد تا دوستان به مثابه سخنان پیش از خطبههای نماز جمعه در ستایش تدبیرهای اردوغان در دوران شهرداری، داد سخن دهند و اینگونه از سختی هوای گرم و شرجی استانبول بکاهند.
🔹مقصد اصلی ایستگاه «سلطان احمد» بود و از همینجا تعداد زیادی که به سمت نماز جمعه میرفتند افزایش پیدا میکرد. البته جمعهها در همه مساجد ترکیه نماز جمعه میخوانند و غالبا حتی اگر هیچ روز هفته را نماز نخوانند ولی در نماز جمعه شرکت میکنند. به همین خاطر یکی از کسانی که در جریان سفر با او دیدار داشتیم، با نگاهی تک ساحتی و شاید با بیانی مبالغه آمیز معتقد بود که آنچه دین را در جامعه ترکیه حفظ کرده، همین نماز جمعه است، نماز جمعهای که فقط مخصوص به ظاهر متدینان نیست...
به هر حال، دوست امّتی ما برای ورودی ایاصوفیه به در بسته خورد و برادران ستاد نماز جمعه نمیگذاشتند کسی داخل شود و هرچند دقیقه فقط چند نفری را عبور میدادند تا وارد شوند.
پس از عرقریزانی حسابی تنها روزنههای امید برای ورود بسته شد و دوستمان به امید اینکه با نیتی که داشته از ثواب نماز جمعه در چنین مکان مقدسی بهرهمند شده، رضایت داد تا از شرّ آفتاب و ازدحام جمعیت خلاص شویم.
🔹مقصد بعدی مسجد آبی بود تا حالا که دوستمان از ثواب خاص نماز در ایاصوفیه محروم شده، لااقل ثواب نماز جمعه در مسجدی دیگر را از دست ندهد. مسجد آبی فقط چند صد متری از ایاصوفیه فاصله دارد و سلطان احمد از سلاطین عثمانی آن را ساخته و خودش هم در همان نزدیکی و در مقبره بزرگی دفن شده است. نماز جمعه به پایان رسید و همسفران به علت شلوغی پس از نماز جمعه ترجیح دادند از خیر نماز تحیّت و بازدید موزهطور از ایاصوفیه بگذرند و ضمن زیارت وداع، آرزو کنند جمعهای دیگر در استانبول باشند و ساعت ده صبح سجاده به دست وارد ایاصوفیه شوند و پشت میلههای جایگاه ویژه اردوغانیان، به انتظار نماز جمعه چرت بزنند.
🔹بر حسب ظاهر آخرین برنامه سفر هم تمام شده بود و شب که شد دوستان آماده میشدند تا فردا به سمت فرودگاه حرکت کنند. اما از آنجایی که درجه اسلامگرایی نگارنده به پای دوستان نمیرسید و انگیزههایی با رنگ و لعاب سکولارمنشی او را رها نکرده بود، ترجیح داد که صبح پیش از حرکت به سمت فرودوگاه خودش را به ایاصوفیه برساند و با محک تجربه دینی درباره مسجد یا کلیسا و موزه بودن ایاصوفیه قضاوت کند.⬅️⬅️