⚡ در جلسهی نقد کتاب مدارس فکری نجف و رابطه آن با انقلاب اسلامی عنوان شد:
▫ احتمالا تفسیر نجف از تشیع با اقبال عمومیتری مواجه شود/ آیتالله سیستانی میانهی امام خمینی و آقای خوئی است
🔹 احساس میکنم در دوره جدید، به تدریج بر اهمیت حوزه نجف افزوده خواهد شد و در آینده قدرتمندتر هم خواهد شد و میتواند روایتی که از تشیع ارائه میکند، به یک رویارویی معرفتی و عملی با قرائت ما از تشیع در قم تبدیل شود. به عبارت دیگر، آلترناتیو تشیع سیاسی برخاسته از نجفی بشود که در واقع تشیع مدنی را توضیح میدهد. این تقابل یا هماوردی، در آینده میتواند برای کسانی که به دنبال قرائتی هستند تا جایگزین قرائت کنونی ما از تشیع در قم یا ایران کنند، به آن پناه ببرند و در پناه آن به نقد یا رویارویی با قرائت حاکم در ایران بپردازند، این قرائت نجف است.
🔹 مدرسه نجف تحت سیطره مدرسه آقای خوئی است. به رغم اینکه آیتالله خوئی الان مرحوم شده است اما مدرسه آن الان آنچنان هژمونی دارد که فارغالتحصیلان این مدرسه و کسانی که خارج از این مدرسه قرار دارند تحت هژمونی این مدرسهاند و اساسا فکری که ساختارشکنانهی این مبانی و ایده های مدرسه را به حاشیه ببرد، چندان وجود ندارد. 81 سالی که آقای خوئی در نجف حضور داشت، از دوره جوانی اش، اهمّ رخدادهای عراق آن دوره را از جنگ با انگلیسی ها، انقلاب «ثورة العشرین»، کودتای قاسم، و کودتاهای بعدی که منتهی به قدرت گرفتن بعثیها در عراق شد را لمس کرد و کشمکشهای درونی حوزه را در تعامل با سیاست را از نزدیک دید و با یک تجربه خیلی عینیتری حوزه را مدیریت کرد.
🔹 آیتالله سیستانی مبدع مدرسه جدیدی در عراق بعد از سقوط صدام است که میتواند متفاوتتر از مدرسه آقای خوئی هم بیاندیشد و هم عمل کند. آیت الله سیستانی همانند استادش آقای خوئی، اصلا قائل به ولایت فقیه نبود و تمام ادلهای که مثلا موافقین ولایتفقیه از مرحوم ملا احمد نراقی تا امام خمینی در این زمینه اقامه کرده بودند را نپذیرفت. اما در ورای سلب دولت از فقیه در مقام ایجاب، ایشان از یک نظریهای در حوزه سیاست دفاع کرد که امروزه از آن به «دموکراسی توافقی» تعبیر میکنیم. آقای خوئی وقتی که دولت را از فقیه سلب میکرد، و دلالت ادله لفظی را در این باب نمیپذیرفت، در ایجاب بحث خودش گفتگوی ایجابی یا اثباتی در باب اداره جامعه نداشت، یعنی رها می کرد. اما آقای سیستانی یک نگاه ایجابی بعد از سلب دولت از فقیه داشت که آن هم بیشتر تحت تاثیر استادش شیخ حسین حلّی است.
🔹 این تعبیر آقای شهرستانی است گفتند که آقای سیستانی میانهی امام و آقای خوئی است . رفتار آقای سیستانی در دوره صدام مانند استادش آقای خوئی است. شرایط که به هم ریخت، رفتار متفاوتتری پیدا کردهاست. اما ظاهر بررسی مبانی فقهی و اصولی این دو شخصیت نشان میدهد که اگر آقای خوئی الان زنده بود، احتمال اینکه میتوانست مانند شاگردش سیستانی رفتار کند خیلی بعید است.
🔹 صدر نسلی را تربیت کرد که اینها بعدا دعوی مرجعیت کردند. یکی از دلایلی هم که نجفیها در مقابل صدر دوم مقاومت کردند این بود که صدر دوم میخواست که بحث مرجعیت از درون خاندان ها را بشکند که به نظر من هم تا حدودی موفق شد. اما مشکلی که پیدا کرد این بود که فارغالتحصیلهای مدرسه صدر دوم آنچنان به لحاظ فقهی و اصولی قوی نبود.
🔹 روش بنده در تهیه این کتاب دو چیز بود. نخست اینکه گفتوگوهای زیادی انجام دادم، چه با آقایانی که در قم بودند یا در نجف بودند. سفرهای متعددی به نجف رفتم و با اساتید دانشگاه کوفه و هم با طیف های متعددی از نیروهای درون حوزه گفتوگو کردم. این کار محصول روش پژوهش میدانی و کتابخانهای بود. من از سال 97 تا 99 مرتب به نجف می رفتم. سال 99 که مشغول نوشتن متن شدم. در این زمینه اثر مشابهی کار نشده است. این سبک نگارش جریانشناسی جزو علاقهمندیهای ما در ایران است. عراقیها اصلا اینطوری نمینویسند.
🔸 مشاهده متن کامل گزارش:
https://mobahesat.ir/23559
🔻🔻🔻
@mobahesat