مثل آمپول! دندان دختربچه‌ام درد می‌کرد، او را پیش دندانپزشک بردم. دکتر گفت: باید عصب‌کشی شود. بعد هم یک آمپول بی‌حسی به او زد. همین‌طور که داشت آمپول را تزریق می‌کرد پرسیدم وقتی آمپول بی‌حسی می‌زنید چه اتفاقی می‌افتد که لثه بی‌حس می‌شود و آن موقع هر کاری که بخواهید با دندان می‌کنید بی آن که حتی بیمار ذره‌ای احساس درد و رنج داشته باشد. گفت: داروی بی‌حسی اول کاری که می‌کند این است که به‌طور موقت رابطه لثه را با مغز قطع می‌کند و اینجاست که ما هر کاری بخواهیم می‌توانیم با لثه انجام دهیم. ولی البته این قطع رابطه مقطعی و موقت است و دیر یا زود رابطه لثه با مغز برقرار می‌شود و اینجاست که درد‌ها و زجرها شروع می‌شود! من همین جا به شوخی به آقای دکتر گفتم: کار شما هم بی‌شباهت با کار شیطان نیست! خندید و پرسید: چطور؟ گفتم: شیطان سعی می‌کند رابطه انسان را با مغز عالَم که خداست قطع کند و آن‌گاه هر کاری که دلش خواست با ما انجام دهد. در این صورت است که او می‌تواند از ما یک انسان بی رحم و سنگدل و یا پلید و ناموزون بسازد، بی آن که ذره‌ای احساس درد و ناراحتی در دل و وجدان داشته باشیم. اما البته این ارتباط با خداوند برای همیشه قطع نخواهد بود بلکه لاجرم روزی به او باز می‌گردیم و آنجاست که می فهمیم چقدر روحمان بیمار شده است و ما مست از افیون شیطان درد و رنجی که به خود تحمیل کرده ایم را حس نمی کردیم و آنوقت است دردها و رنج‌ها شروع می‌شود.