اینجا ایران است؛سرزمینی کهن با تمدنی چتدین هزار ساله....!
سرزمین مردانی همچون کورش و رئیس علی دلواری و حسن تهرانی مقدم و مجید شهریاری و زنانی چون آرتمیس و گردافرید و مریم میرزاخانی و پریسا تبریز...
سرزمینی که در هر دورهای بارها و بارها به خاکش تجاوزش شد اما مردم تا آخرین قطره خون خود برای حفاظت از آن جنگیدند و نگذاشتند حتی یک وجب از خاک آن جدا شود..
سرزمینی که هرگز در برابر زورگویان و ستمگران سر تعظیم فرود نیاورد و تسلیم نشد..
سرزمینی که مشکلتاش را خودش حل کرد و اجازه به دخالت دیگران نداد و نخواهد داد...
سرزمینی که بارها زمین خورد اما دست بر زانو گذاشت و با یک یاعلی راهش را پرقدرت ادامه داد و از اشتباهاتش درس گرفت..
سرزمینی که حتی نامش یعنی ایران رعشه بر تن دشمنان میاندازد..
درست است که مادرمان،ایران در این راه پر تلاطم عزیزان بسیاری همچون قاسم سلیمانی و سردار حاجیزاده و... از دست داده و داغهای زیادی دیده و زخم های بسیاری برداشته؛داغ هایی که تا ابد قلبهایمان را خواهد سوزاند اما هرگز باعث از حرکت ایستادنمان نشد و همچنان برای ایرانی آبادتر و سرفراز تر میکوشیم...
من امروز به اقتدار کشورم،به مردان و زنان شجاع و باغیرتش میبالم ..به عقابهای آسمانمان و مردان شجاع پدافند هوایی..به پزشکان و آتشنشانان دلسوزمان و به مردم صبور و همیشه در صحنه افتخار میکنم...!
در این جنگ حزب اللهی فهمید بی حجاب بی وطن نیست؛ خواهر باغیرت و وطن پرست اوست و بی حجاب فهمید پاسدار مزدور نیست؛ برادر جان برکف اوست..!
و اما در کنار تمام اینها فقط یک سوال از بعضی اشخاص دارم!
شما مادرتان،وطنتان و تنتان را به چه قیمت فروختید؟!
اصلا مگر میشود روی آب و خاکی که در آن بزرگ شدهای و رشد کردی قیمت گذاشت و آن را فروخت؟!
من که نمیتوانم؛شما را نمیدانم..!
و در پایان به قول جناب چاووشی:
مردم خدا مراقب ماست؛جز خیر ما ندید و نخواست..!
و
مردم علاج در وطناست...!
✍فاطمه رشیدی احمدآبادی