#ناشناس
درباورهای عامیانه مردم ایران ننه سرما دو پسر دارد به نامهای اهمن و بهمن (چله بزرگ و چله کوچک) که بر زمستان حکمرانی میکنند.
«چله بزرگ» که مهربان است بر چهل روز اول زمستان حکومت میکند(از یکم دی تا دهم بهمن ماه) و پس از آن «چله کوچک» که بدجنس است سرمای شدیدی را به مدت بیست روز در زمین حاکم میکند.
فاصلهی هفتم بهمن ماه تا چهاردهم بهمنماه «چار چار» نام دارد و سردترین زمان سال دانسته میشود. چهار روز از این هشت روز تحت حکومت برادر بزرگتر است و بر چهار روز بعدی برادر کوچکتر حکمرانی میکند. این دو برادر در این فاصله با هم مشاجره میکنند و به همین دلیل هوا بسیار سرد میشود. برادر کوچکتر به برادر بزرگتر میگوید:« تو هوا را به اندازه کافی سرد نکردی. حالا صبر کن و ببین که من چگونه نوزدان را در گهواره از سرما کبود میکنم و کاری میکنم که آب در رودخانهها و دریاچهها یخ بزند.»
برادر بزرگتر که عاقل تر است به او میگوید:« به خودت مغرور نشو چون عمر تو کوتاه است و بهار در همسایگی تو زندگی میکند.»
همچنین اگر به یاد داشته باشید در پستهای گذشته درباره ننه سرما خواندیم:«مردم«همدان»، معتقدند «ننه پیرزن» ۳ فرزند دارد که آفتاببههود»دخترش، و «اهمن و بهمن»پسرانش هستند و هر کدام ۱۰ روز از ماه اسفند -سی روز باقیمانده زمستان- را شامل میشوند.
اهمن و بهمن به کوه میروند تا هیزم بیاورند ولی باز نمیگردند. پیرزن دخترش را به دنبال آنها میفرستد او نیز بازنمیگردد. او در جستجوی فرزندانش سه روز به کوه میرود اما آنها را پیدا نمیکند. از شدت غصه جارویی آتش میزند و همانطور که دور سر خود میچرخاند میگوید:«کو اهمنم؟ کو بهمنم؟ دنیا رو آتش میزنم.» آن وقت جارو را پرت میکند، اگر به آب افتاد؛ سال پر آب و پرکتی میشود و اگر به خشکی افتاد؛ خشکسالی در پیش است.