"دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست این چندمین شب است که خوابم نبرده است" هی آفتاب را به تماشا نشسته ام هی ماه را کنار همین قرص ها که هست تقصیر قرص نیست که خوابم نمیبرد یادت تمام دلخوشی ام را به دار بست افتاده فال بد به دل قهوه های من با این همه نمیکشم از خاطرِ تو دست دیوار مست و پنجره هایی که بی صدا آغوشم از نبودن این شانه ها شکست تو نیستی و بی تو که خوابم نمیبرد اندوهی از نبودن تو بر دلم نشست بیدار مانده ام که تو را جستجو که نه! "این چندمین شب است که خوابم نبرده است." 🔶کپی شعر با نام شاعر @nabzeghalam