هدایت شده از گلچین شعر
مرا عاقل نخواهد کرد این دیوانه بازیها دلم آبستن درد است از دردانه بازیها تو را پیدا نمیکردم بگو باید چه میکردم! تو را ای عشق ای اسطوره ی افسانه بازیها میان آسمان چشمهایت ماه من گم شد مرا میسوزد این شمع و گل و پروانه بازیها گناه کودکی های مرا گردن نمیگیری؟! مبرّایم کن از اندوهِ آب و شانه بازیها شبیه آن درختم که خیابان را نمی بیند سرش گرم ِزمین و آفتاب و سایه بازیها...! @golchine_sher