مرا عاقل نخواهد کرد این دیوانه بازیها
دلم آبستن درد است از دردانه بازیها
تو را پیدا نمیکردم بگو باید چه میکردم!
تو را ای عشق ای اسطوره ی افسانه بازیها
میان آسمان چشمهایت ماه من گم شد
مرا میسوزد این شمع و گل و پروانه بازیها
گناه کودکی های مرا گردن نمیگیری؟!
مبرّایم کن از اندوهِ آب و شانه بازیها
شبیه آن درختم که خیابان را نمی بیند
سرش گرم ِزمین و آفتاب و سایه بازیها...!
#صفیه_قومنجانی#عضوکانال@golchine_sher