#تفکر
تـفـکـر در ایـن مـقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى ـ ولـو کـم هم بـاشـد ـ فـکر کند در اینکه آیا مولاى او که او را در این دنیا آورده و تمـام اسـباب آسـایش و راحـتـى را از بـراى او فـراهـم کـرده ، و بـدن سـالم و قــواى صـحــیحه ، کـه هـر یـک داراى
منافعى است که عقل هر کس را حیران میکند. به او عنایت کرده ، و این همه بسط بساط نعمـت و رحـمـت کـرده ،
و از طـرفـى هـم ایـن هـمـه انـبـیـا فـرسـتــاده ، و کـتـابـهــا نــازل کـرده و
راهنماییها نموده و دعوتها کرده ، آیا وظیفه ما با این مولاى مالک الملوک چیست ؟
آیـا تـمـام این بساط فقط براى همین حیات حیوانى و اداره کردن شهوت است که با تمام حـیـوانــات شـریــک
هـستیم ، یا مقصود دیگرى در کار است ؟ آیا انبیاء کرام و اولیـاء معظـم و حـکـمــاى بــزرگ و عـلمـاى هـر مـلت کـه مـردم را دعـوت بـه قـانـون عقل و شرع مى کردند و آنهـا را از شـهوات حیوانى و از این دنیاى فانى پرهیز مى دادند با آنـهـا دشـمـن داشـتـنـد و دارنـد، یــا راه صــلاح مـا بـیـچـاره هـاى فـرو رفـتـه در شهوات را مثل ما نمى دانستند؟
اگـر انـسـان عـاقل لحظه اى فکر کند مى فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است ، و منظور از این خلقت عالم بالا و بزرگترى است ، و این حیات حیوانى مقصود بالذات نیـست . و انــسـان عـاقـل بـایـد در فـکـر خـودش بـاشـد، و بـه حال بیچارگى خودش رحم کند و با خود خطـاب کند: اى نفس شقى که سالهاى دراز در پى شـهـوات عـمـر خـود را صـرف کـردى و چـیزى جـز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدرى به حـال خـود رحم کنى ، از مالک الملوک حیـا کنـى ...
#نفحه
#امام_خمینی
#شرح_چهل_حدیث
@nafahat_1 |اگه اهلِ دلی بفرما