. 🔺 ردی بر فیزیکالیسم؛ در مسئله ذهن و مغز (۲) اگر نگاهی به حالاتِ مختلف ذهن اندازیم، میبینیم که این حالات بسیار متفاوت از حالات فیزیکی و مادی هستند. مثلا: احساس درد، خارش، خواب دیدن، دیدن، شنیدن، حسادت، امید، آرزو، خشم و ... همه و همه حالات مختلف ذهنی هستند. اگر این ها را حالاتی از حالات مختلف ذهن تصور کنیم؛ مسئله ذهن عبارت است از اینکه ذهن چیست؟ چه جایگاهی در جهان فیزیکی دارد؟ حال اگر با عینکِ دقت نظاره کنیم درمیابیم که این حالات تفاوت های عظیم با مسائل فیزیکی دارند! حال مهمترین مسئله این است که اگر حالات ذهنی با جهان فیزیکی تفاوت دارند، این حالات چه جایگاهی در این فضای فیزیکالی دارند؟ -اولین خصوصیت حالات ذهنی این است که حالات ذهنی، موقعیت مکانی ندارند. -دومین تفاوت این است که؛ حالات احساسی وابسته به آگاهی هستند -سومین تفاوت؛ برخی از حالات ذهنی دارای کیفیت ذهنیِ خاص هستند، مثلا درد دندان با درد سوزن متفاوت هست که درواقع میتوان بین این دو درد تفاوت گذارد. همین طور است رنگ بینی در بینایی، رنگ دیدن هم پدیدار کیفی هست در حالات رنگ بینی. که به هیچ وجه قابل انتقال نیست. تا موقعی که کسی قدرت رنگ بینی نداشته باشد، نمیتوان این حالت را به آن انتقال داد. لکن در خصوصیت اول-عدم موقعیت مکانی در حالات ذهنی- میتوان این سوال را مطرح کرد که آیا درد دندان دارای مکان نیست؟ مگر ذهن من مکان درد را ادراک نمیکند؟ پس این حالت بر خلاف گفته شما دارای مکان هست! پاسخ این میباشد که این کیفیت مکانی پدیداریست نه جوهری! یعنی همین حالت ذهنی از جنبه پدیدار شناسانه مکان مند هست و الا نفسِ آن مکان مند نیست. ☑️ @naghdeelhad