🔻 مونولوگهای شبانه| چرا من مسلمانم؟ (قسمت دوم ، آخر)
یک موضوع دیگر این است که انسانهای متفاوت، انسانهای معترض، انسانهای نوآور و اصلاحگر، معمولاً این رفتار خود را در جوانی نشان میدهند، در آن زمان که اهل شر و شور و ماجراجوییاند.
اگر پیامبر کسی بود که در سنین جوانی علم مخالفت با بتها را بالا میکرد؛ اگر با آدمهای نسبتاً معترض و ماجراجو در مکه رفت و آمد و سر و سری داشت؛ شاید میشد گفت که این نهضت او رنگ انسانی دارد نه الهی.
در عصر پیامبر در مکه بسیاری از جوانان روشنفکر بودند که به دین مردم مکه اعتراض داشتند. بعضی از آنها بتها را نمیپرستیدند و رسماً به آنها توهین میکردند. بعضیشان وقتی دیدند که این مذهب شرک پاسخگوی نیاز روحی آنان نیست، به مذاهب دیگر گرویدند. از آن جمله است ورقه بن نوفل پسر عموی حضرت خدیجه (س) که به مسیحیت میگرود.
اگر حضرت محمد (ص) هم کسی از این جنس میبود، از آنانی میبود که در جوانی ندای یک رسالت جدید میداد، این قابل تصور بود که این ندا، یک توهم یا رسالت دروغین باشد. ولی او در تمام سنین جوانی و میانسالی، شخصی معمولی به نظر میرسیده است؛ نه از تیپ انقلابیون و معترضان به حساب میآید، نه از تیپ ادبا و نویسندگان است؛ نه از تیپ دانشمندان و فضلای رسمی است که بتواند به اتکای تواناییهای شخصی و مادی خود یک نهضت نو را ساماندهی کند.
مردم در مکه حضرت را به امانتداری، راستگویی، درستکاری و پاکنهادی میشناختند و او برایشان شخصی محبوب و قابل احترام بود. ولی او در همان زمان یک لیدر اجتماعی نبود، یک ادیب نبود؛ یک انقلابی نبود؛ یک دانشمند نبود. به راستی میشود پذیرفت که شخصی مدعی رسالتی دروغین شود، ولی در تمام طول جوانی هیچ نشانی از آن بروز ندهد و در چهلسالگی، در سنی که آدمها معمولاً از شر و شور میافتند؛ صاحب خانه و خانوادهاند؛ محافظهکارند، اهل خطر کردن و ریسک نیستند، یکباره ادعای رسالت کند و تا آخر عمر هم با جدیتی عجیب، آن را ادامه دهد.
موضوع دیگر، این است که با فرض دروغین بودن رسالت محمد (ص)، چه انگیزهای برایش متصور میشویم؟ او انگیزة شهرت و ریاست داشت؟ امکان ندارد چنین باشد، چون در سالهای اول، حتی چشماندازی برای تداوم این نهضت متصور نبود. او در چند سال اول حتی نتوانست یک گروه قابل توجه از مردم گرد خود جمع کند. بارها در طول نهضت، وضعیت به طوری پیش رفت که بیم نابودی کامل آن میرفت. یک بار در آستانهی هجرت، یک بار در جنگ بدر، یک بار در جنگ احد، از آن شدیدتر در جنگ احزاب که دیگر نابودی مسلمانان قطعی به نظر میرسید. این نهضت حتی تا جنگ حنین هم از خطر نابودی ایمن نبود.
واقعاً چه میشود تصور کرد؟ میشود تصور کرد که محمد بن عبدالله(ص) با ادعای یک رسالت دروغین، در پی ریاست بود؟ در پی پادشاهی بود؟ در پی محبوبیت در بین گروه وسیعی از مردم بود؟ میخواست یک رهبر بزرگ معنوی باشد؟ در آن سالهای سخت آغازین که او با جدیت بر مواضع خود پای افشرده بود، فراگیر شدن این نهضت قابل پیشبینی نبود، مگر برای کسانی که از روی وعدههای الهی به این فراگیری و موفقیت ایمان داشتند.
پیروان پیغمبر را در آن سالها فقط یک چیز میتوانست در کنار این مردِ تنها جمع کند، یک ایمان قوی. ولی به راستی یک پیامبری دروغین، میتواند این ایمان و ارادهی قوی را در او و پیروانش ایجاد کند که سختترین شکنجهها و دشواریها را تحمل کنند؟
#شبانگاهها_کمی_بیاندیشیم!
☑️
@naghdeelhad