می توان چون یک آمریکایی زندگی کرد ولی مسلمان مرد ؟؟
تقابل جریان روشنفکری با دین حداقلی یا حداکتری!؟؟
در طول تاریخ اسلام قرائتهای متفاوتی از دین ارایه گردیده است که در جاذبه و دافعه طیفها و گروههای مختلف نقش بسزایی داشته است.
قرائتهای را که می توان به دو دسته ی دین حداقلی و حداکثری تقسیم کرد . هر چند که این طیف در طول تاریخ به شدت دچار رفت و آمد از سیر نزولی به صعودی و بلعکس در جریان بوده است. حتی در برداشت از دین در یک زمان هم می توان این تفاوت در آرا و برداشت از دین را یافت.
ولی در طول تاریخ جریان روشنفکری به دو دسته برون و درون دینی قابل تقسیم است.
که در این مطلب روشنفکران درون دینی مورد نظر هستند که می توان آنها را هم به دو دسته تقسیم کرد .روشنفکران درون دینی که برداشت حداقلی از دین دارند و روشنفکرانی که برداشت حداکثری از دین دارند.(نقد جریان روشنفکری فارغ از اینکه فرد حوزوی است یا دانشگاهی مورد نظر است.دلیل چنین نگرشی وجود روشنفکران بیشمار با لباس روحانیت در حوزه ها و وجود بنیادگرایان بیشمار در دانشگاه است).
جریان روشنفکری بر اساس همین باور در مورد قرائتهای متفاوتی که از دین مطرح شده است جهت گیری کرده است بنابراین نباید همیشه جریان روشنفکری در مقابل جریان دینی تلقی کرد.
بطور نمونه روشنفکران زیادی آیت الله خمینی را در قرائت متفاوتی که از دین ارایه کرده بود همراهی کردند و نقش زیادی در تغییر حکومت ایفا نمودند جریانی که به راهکار های حداکثری تری نسبت به حضور دین در جامعه قایل بود از ایده های نوتر امام خمینی استقبال چشمگیری می کند و تبدیل می شوند به مبلغان جریانی که امروز تعبیر به مردمسالاری دینی است.(هر چند ممکن است افرادی اراده کنند که خود آیت الله خمینی تحت تاثیر ارتباطات خود با جریان روشنفکری و متاثر شدن از افکار آنها پایه گذار این نوع قرائت از دین شده است)
ولی نمی توان جذب روشنفکران را پیرامون امام خمینی انکار کرد.
ویژگی بارزی که از افکار امام می توان نتیجه گرفت این مطلب است که امام راهکاری برای پیوند دین و مدرنیته را ارایه می کند که در زمان خویش بدیع به نظر می آمد ،که در ظاهر به نظر تلقی جدیدی از دین حداکثری و حداقلی بود. تا به حال درههای دین به سوی جریان کفر و الحاد بسته بود و مراجع سلف سفت و سخت از این مرزها صیانت می کردند ولی امام خمینی توانسته بود روزنه ی برای حریان روشنفکری ایجاد کند که هم می توان دیندار بود و هم از لدت مدرن شدن بهره برد .
دینداری به سبک مدرنیته ، آرمان شهر جریان روشنفکری بود که می توانستی مثل یک آمریکایی زندگی کنید و شب با وجدان دینی سر به بالین بگذاری و خواب بهشت و سیر در عالم حوریان کنی..
آشتی دنیای مدرن با دین رویاهای جریان روشنفکری را به حقیقتی قابل دست یافتن تبدیل کرده بود. وحدت واقعی و وصف ناپذیر حوزه و دانشگاه در حال شکل گیری بود و آیت الله خمینی به شکل یک منجی ظهور کرده بود تا روحانیت و مراجع متحجر را در جای خوبش بنشاند.
ولی واقیعت روی تازه ی از مدل اسلام امام خمینی را برای همه ی طیفهای فکری جامعه روشن می کرد. بعد از روی کار آمدن حکومت معلوم شد فهم امام خمینی از اسلام و جریان روشنفکری تعارضات زیادی دارد. امام خمینی مدرنیته ررا برای پیشبرد اسلام می خواست ولی حریان روشنفکری اسلام را برای توسعه مدرنیته.
اذامه دارد....
https://eitaa.com/naghdemashhorat