‼️ دستش‌رومحڪم‌گرفتم.. گفتم‌بحثُ‌عوض‌نکن! این‌سوختگۍروۍ‌دستت‌چیہ‌هادۍ خندید... سرشُ‌پایین‌انداخت‌گفت: یہ‌شب‌شیطون‌اومدسراغم‌ منم‌اینجورۍ‌ازش‌پذیرایۍ‌کردم:) آره؛اینجورۍ‌شهیدشدن..🙂🌱