📖 بخوانید | 🏷
#لذت_متن 📚
⭕️ فاطمه، مادر پدرش!
👤 دکتر علی شریعتی
🔸 آنچه مسلم است این است که فاطمه در همان مکه تنها مانده، دو برادرش در کودکی مرده بودند و زینب، بزرگترین خواهرش، که مادر کوچک او محسوب میشد به خانه ابیالعاص رفت و فاطمه غیبت او را به تلخی چشید، سپس نوبت به رقیه و امکلثوم رسید که با پسران ابولهب ازدواج کردند و فاطمه تنها ماند و این در صورتیست که میلاد پیش از بعثت را بپذیریم و در صورت دوم اساساً تا چشم گشود در خانه تنها بود. بهرحال آغاز عمر او با آغاز رسالت خطیر و شدت مبارزات و سختیها وشکنجههائی که سایهاش بر خانه پیغمبر افتاده بود هماهنگ بود. پدر رنج رسالت بیداری خلق را بر دوش میکشید و دشمنی دشمنان خلق را، و مادر تیمار شوی محبوب خویش را داشت و فاطمه با نخستین تجربههای کودکانهاش از این دنیا و زندگی طعم رنج و اندوه و خشونت زندگی را میشناخت. چون بسیار کوچک بود می توانست آزادانه بیرون آید و از این امکان برای همراهی با پدرش استفاده می کرد و می دانست که پدرش زندگیایی ندارد که دست طفلش را بگیرد و او را در کوچهها و بازارهای شهر به نرمی و آرامی گردش دهد، بلکه همیشه تنها میرود و در موج دشمنی و کینه شهر شنا میکند و خطر از همه سو در پیرامونش میچرخد و دخترک که از سرنوشت و سرگذشت پدر آگاه بود او را رها نمیکرد.
🔹 تاریخ یاد میکند که روزی که وی را در مسجدالحرام به دشنام و کتک گرفتند، فاطمه خردسال با فاصله کمی تنها ایستاده بود و مینگریست و سپس همراه پدر به خانه بازگشت. و نیز روزی که در مسجدالحرام به سجده رفته بود و دشمن شکمبه گوسفندی را بر سرش انداخت، ناگهان فاطمه کوچک ، خود را به پدر رسانید و آنرا برداشت و سپس با دستهای کوچک و مهربانش سر و روی پدر را پاک کرد و او را نوازش نمود و به خانه باز آورد.
مردم، که همیشه این دختر لاغر اندام و ضعیف را در کنار پدر قهرمان و تنهایش میدیدند که چگونه طفل، پدر را پرستاری میکند و مینوازد و در سختیها با وجودش، سخنش و رفتار معصومانه مهربانش او را تسلی میبخشد، به او لقب دادند:
اُم اَبیها (مادر پدرش)
📚 فاطمه، فاطمه است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠 نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی تهران
🆔
t.me/nahad_tums
🆔
eitaa.com/nahad_tums