🌸1روز تا عیـــــد غدیـــــر🌸
1 روز... به عيد غدير، روز حمد الهى و شكرگزارى باقى است.
هفدهم ذىالحجّه سال 10 هجرى قمرى، 29اسفند سال 10 هجرى شمسى، 17 مارس سال 632 ميلادى
كاروان بزرگ غدير به همراهى پنج نور مقدّس، پيامبر، اميرمؤمنان، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسين(ع م ص)، اینك به «قُدَيد» رسيده و تا «غدير خم» راهى باقى نيست. بزودي خطبه غدير، دشمنان علي را در آتش كينه وحسدشان خواهد سوزاند تا بدانجا كه يكي از همينها، سه روز پس از اين واقعه، لبريز از خشم وترديد، بسراغ پيامبرمي آيد.او «حارث فِهْرى» است كه میگويد:
«اى محمّد! سؤالى دارم؛ اينكه درباره علىّبن ابىطالب گفتى:"مَن كنتُ مولاهُ فَعلىٌّ مَولاه..." از جانب پروردگار بود يا گفته خود توست؟»
پيشواى اسلام پاسخ مىدهد: «خداوند به من وحى كرده است و واسطه بين خدا و من، جبرئيل است. من اعلام كننده پيام خداوندم و بدون اجازه پروردگارم خبرى نمىدهم.»
حارث مىغرّد و میگوید: «خدايا! اگر آنچه محمّد مىگويد حق و از جانب توست، سنگى از آسمان بر من بيفكن و عذابى دردناك فرو فرست.»
همين كه سخن حارث تمام مىشود و به راه مىافتد، خداوند سنگى از آسمان بر او مىفرستد و وى را در دم هلاك مىگرداند. این گونه، ماجراى اصحاب فيل در برابر ديدگان يكصد و بيست هزار حاضر در وادى غدير تكرار مىشود!
آن گاه فرشته وحى فرود مىآيد:
«سَألَ سائلٌ بِعذابٍ واقعٍ لِلْكافرينَ ليسَ لَهُ دافعٌ» (معارج/1 و 2)
«سؤال كنندهاى، عذابى را كه وقوعش حتمى است طلب مىكند(او بداند كه اين عذاب)كافران را در برمى گيرد و هيچكس را توان دفعِ آن نیست
🌹یا ؏ــلے🌹