🌸سرنوشت همّام پس از شنيدن اين خطبه تکان دهنده 🌸
🅾 فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام): أَمَا وَ اللّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: أَهکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا
فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُکَ یا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ!
فَقَالَ(عليه السلام): وَيْحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ أَجَل وَقْتاً لاَ يَعْدُوهُ، وَ سَبَباً لاَ يَتَجَاوَزُه
راوى اين خطبه مى گويد: «(هنگامى که سخن اميرمؤمنان به اينجا رسيد) همام فريادى کشيد و مدهوش شد و جان داد»;
🅾«در اين هنگام اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود، به خدا سوگند من از اين پيشامد بر او مى ترسيدم.
🅾سپس فرمود: اين گونه اندرزهاى رسا به آنها که اهل موعظه اند، اثر مى گذارد»;
👈«در اينجا کسى به امام عرض کرد: پس چرا اين مواعظ با شما چنين نمى کند»;
🅾«امام در پاسخ او فرمود: واى بر تو هر اجل و سرآمدى وقت معيّنى دارد که از آن نمى گذرد و سبب خاصّى دارد که از آن تجاوز نمى کند»;
🅾سپس افزود : «آرام باش ديگر چنين سخنى مگو! اين سخنى بود که شيطان بر زبان تو جارى ساخت»; (فَمَهْلاً ! لاَ تَعُدْ لِمِثْلِهَا، فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِکَ!).
🤔چرا همّام به چنين سرنوشتى دچار شد و چرا براى امام که گوينده اين سخنان است، چنين حادثه اى رخ نداد؟
👈پاسخ اینکه : همام، گرچه مرد عابد و زاهدى بود (همان گونه که در آغاز خطبه آمده است: «کانَ رَجُلا عابِداً») و گرچه قلبش مملوّ از حکمت و روحش سرشار از زيرکى و ذکاوت بود;👈 ولى هر قدر روح او وسيع باشد در برابر روح اميرمؤمنان على(عليه السلام)که چون اقيانوس ناپيدا کرانه اى است، قابل مقايسه نيست.
👈و قلب همّام تاب تحمل فشار آن همه معلومات را نداشت، بنابراين جاى تعجّب نيست که همّام صيحه اى زند و از هوش برود، آن هم از هوش رفتنى که جان خود را با آن از دست بدهد.
🅾در قران مجيد در داستان موسى و بنى اسرائيل و تجلى نور الهى بر کوه چنين مى خوانيم : «(فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسَى صَعِقاً); هنگامى که پروردگارش بر کوه تجلى کرد آن را در هم کوبيد و موسى افتاد و مدهوش شد».
🅾نه تنها موسى نتوانست مقاومت کند، کوه با آن عظمت نيز درهم کوبيده شد.
👈ثانیا:همام گرچه پارسايى والا مقام بود; ولى صفاتى را که امام در اين خطبه بيان فرمود به طور تمام و کمال در خود نديد. آتش حسرت در عمق جان او افتاد و بى قرار شد و از شدّت تأسف جان داد.
👈احتمال سومى نيز در اينجا وجود دارد و آن اينکه هنگامى که همّام بشارتهاى ضمنى اميرمؤمنان على(عليه السلام) را به پرهيزکاران شنيد روحش از شوق معبود و محبوبش پرواز کرد و به عالم جنان رهسپار شد.
🅾در حديثى آمده است که «ربيع بن خُثَيم» در آن جلسه حاضر بود. هنگامى که روح همّام از بدنش پرواز کرد اشک از چشمان او جارى شد و عرض کرد: اى اميرمؤمنان چقدر زود موعظه تو در فرزند برادرم اثر گذاشت.
👈اى کاش من جاى او بودم! امام(عليه السلام) فرمود: آرى موعظه هاى رسا اين گونه در اهلش اثر مى گذارد!
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7