سنت است) چنين گمان مى کنند که در زمين ابدالى وجود دارد. اين ابدال کيستند؟ امام(عليه السلام)فرمود: راست گفتند. ابدال همان اوصيا (و امامان معصوم) هستند که خداوند عزوجل آنها را بدل انبيا قرار داده است، هنگامى که انبيا را از اين جهان برد و خاتم آنها را محمد پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) قرار داد. مرحوم علامه مجلسى بعد از ذکر اين حديث مى گويد: ظاهر دعايى که جزء دعاى «ام داود» است و از امام صادق(عليه السلام) در نيمه رجب نقل شده که مى گويد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاَْوْصِيَاءِ وَالسُّعَدَاءِ وَالشُّهَدَاءِ وَأَئِمَّةِ الْهُدَى اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاَْبْدَالِ وَالاَْوْتَاد...» اين است که ابدال غير از امامان اهل بيت اند (زيرا نخست درود به آل محمد و ائمه هدى فرستاده شده و سپس درود به ابدال و اوتاد). ولى صريح نيست و ممکن است آن را حمل بر تأکيد کرد. سپس مى افزايد: ممکن است مراد از اين دعا اصحاب خاص ائمه باشند و به هر حال ظاهر خبر اين است که آنچه را صوفيه اهل سنت افترا بسته اند (که آن را اشاره به اقطاب و سران صوفيه مى دانند) نفى مى کند.(7) در حديثى که در کتاب مستدرک از رسول اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده نيز مى خوانيم: «هر کس در روز بيست و پنج بار به همه مردان و زنان مؤمن دعا کند خداوند کينه را از سينه او بيرون مى برد و او را جزء ابدال محسوب مى دارد».(8) از مجموع آنچه در بالا ذکر شد استفاده مى شود که اصل وجود ابدال در کلام رسول اکرم(صلى الله عليه وآله) و به دنبال آن در بعضى از کلمات ائمه اهل بيت(عليهم السلام)بوده است و اشاره به افراد با ايمان والا مقامى است که خداوند آنها را براى هدايت بندگانش در زمين قرار داده که در رأس همه آنها امام معصوم(عليه السلام) است. همان گونه که در حديثى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «إنَّ أبْدالَ أُمَّتي لَنْ يَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِالاْعْمالِ وَإنَّما دَخَلُوها بِرَحْمَةِ اللهِ وَسِخاوَةِ الاَْنْفُسِ وَسَلامَةِ الصَّدْرِ وَرَحْمَة لِجَميعِ الْمُسْلِمينَ; ابدال امتم (تنها) با اعمالشان وارد بهشت نمى شوند، بلکه به رحمت خداوند و سخاوت نفس و سلامت دل و مهربانى و محبت به جميع مسلمانان وارد بهشت مى شوند».(9) ولى بعداً هر گروهى اين واژه را به نفع خود و بر طبق اميال و هوس هاى خويش تفسير کرده; صوفيان به نفع خود، معاويه نيز به سود خويش آن را بر آنچه مايل بوده اند تطبيق داده اند. 3. کميل بن زياد کيست؟ نام «کميل» در نزد همه شيعيان مشهور است و همگى او را از خواص و اصحاب سرّ اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى دانند و حديث بالا نيز دليل روشنى براى همين معناست که امام(عليه السلام) اين کلمات نورانى را در فضايى خالى از اغيار در اختيار او گذارد و دستور داد آن را نگهدارى کند (تا به ديگران برساند). اين کلام دستور العملى است براى همه پويندگان راه حق و سالکان الى الله و نمونه روشنى است از تعلميات عالى اسلام. دعاى معروف «کميل» نيز از پربارترين دعاهاست که عاشقان پروردگار پيوسته از آن بهره مند مى شوند. جالب اين که بسيارى از بزرگان اهل سنت نيز وى را ستوده و اوصاف برجسته اى براى او ذکر کرده اند; ابن کثير که از متعصبان اهل سنت است درباره او مى نويسد کميل از اصحاب اميرمؤمنان، در صفين حاضر شد و مردى شجاع، زاهد و عابد بود که در سن صد سالگى به دست حجاج در سال هشتاد و دو به شهادت رسيد.(10) از تعيين زمان وفات کميل استفاده مى شود که وى مدتى از عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله)را نيز درک کرده بود; ولى بعضى او را به هنگام شهادت هفتاد ساله ذکر کرده اند، از اين رو او را از تابعين شمرده اند نه از صحابه.(11) خداوند کميل را با اوليائش محشور و غريق رحمت خاصش کند. شرح بيشترى در باره حالات کميل در ذيل نامه 61 از نامه هاى اميرمؤمنان(عليه السلام)آورديم. (1). مسند احمد، ج 5، ص 322. (2). مجمع الزوائد، ج 10، ص 63. (3). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص 72. (4). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 10، ص 96. (5). ر.ک: همان، ج 18، ص 351. (6). ميزان الاعتدال، ذهبى، ج 1، ص 591. (7). بحارالانوار، ج 27، ص 48. (8). مستدرک، ج 5، ص 236. (9). کنزالعمّال، روايت 346001. (10). البداية و النهاية، ج 9، ص 46. (11). الاصابة، ج 5، ص 486.