🔷 شرح_خطبه ۲۷_ جلسه ۲_بخش سوّم
🔹فایل صوتی، شرح استادمفسر دكتر محمدعلى انصارى برمتن زیر است:
🌸 و هذا اَخُو غامِد وَ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الاَْنْبارَ، وَ قَدْ قَتَلَ حَسّانَ بْنَ حَسّانَ الْبَكْرِىَّ، وَ اَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها. وَ لَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الاُْخْرَى الْمُعاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَها وَ قُلْبَها وَ قَلائِدَها وَ رِعاثَها، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاِْسْتِرْحامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وافِرينَ، ما نالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ، وَلااُريقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما كانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كانَ بِهِ عِنْدى جَديراً
🔸ترجمه:
و این مرد، از قبيلة غامد است که سوارانش به شهر انبار وارد شدهاند، حسان بنحسان بکری را کشتهاند و سپاهتان را از مرزهایش بیرون راندهاند. و به من خبر رسیده که مردی از آنان، بر زنی مسلمان و زنی دیگر از اهل ذمّه داخل میشده و خلخال و دستبند و گردن آویزها و گوشوارهایش را بر میکنده. آن زن نمیتوانست او را (از این کار) باز بدارد، جز با «انا لله و انا اليه راجعون» گفتن و دلسوزی طلبیدن. سپس (آن مهاجمان) با دستان پر بازگشتند. نه مردی از ایشان را زخمی رسید و نه از ایشان خونی ریخته شد. پس اگر مرد مسلمانی پس از این (حادثه) از شدت اندوه جان دهد، درخور سرزنش به آن نباشد بلکه در نزد من به آن سزاوار است.
🌸 فيا عَجَباً عَجَباً! وَاللّهِ يُميتُ الْقَلْبَ، وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ اجْتِماعُ هؤُلاءِ الْقَوْمِ عَلى باطِلِهِمْ، وَ تَفَرُّقُكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ. فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً حينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمى، يُغارُ عَلَيْكُمْ وَ لاتُغيرُونَ، وَ تُغْزَوْنَ وَلا تَغْزُونَ، وَ يُعْصَى اللّهُ وَ تَرْضَوْنَ.
🔸ترجمه:
ای شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، گرد هم آمدنِ این قوم بر باطلشان و پراکندگی شما از حقتان قلب را میمیراند و اندوه میآورد. پس رویتان زشت باد و دلهاتان پراندوه! که هدفی گشتهاید که (به سویش) تیر افکنده میشود. بر شما حمله میشود و حمله نمیبرید و (با شما) نبرد میشود و نبرد نمیکنید و خدا نافرمانی میشود و خشنودید.
#شرح_خطبه
#شرح_خطبه_۲۷
@nahjol_balagheheh