‍ ◀خداآخروعاقبت مارو ختم بخیرکنه ،ما داریم باخودمون چکارمی کنیم که صبح تاشب .. . جناب کل احمد آقا نقل می کردند : « يکي از مؤمنين مفاتيح را باز کرد؛ و نگاهش به مناجات گناهکاران افتاد. يک لحظه به خود گفت که: من، اهل مراقبه هستم؛ و تا بحال به دنبال معاصي کبيره هم نرفته ام.  پس احتياجي نيست که اين مناجات را بخوانم. در اين خيالات بود که همانجا ندا آمد: فلاني، دنبال مي گردي؟  هر نفسي که براي غير خدا بکشي، معصيت است.  يک معني تقوي نيز همين است، يعني دلت را هميشه و در هر آن، پيش نگه داري و حتي براي لحظه اي هم، از آنجا منفک نشوي. يک بار در عالم معنا به من حالي کردند که در زمان خودش، حتي لحظه اي هم از امام زمانش، منفک نشد. پس بايد مثل سلمان رفتار کنيم تا اهل بيت عليهم السلام ما را بپذيرند.» و باز در جايي ديگر مي فرمودند: « آيا مي داني قيمت تو چقدر است؟  قيمت هر انسان، به همان اندازه اي است که به خداوند توجه دارد. آميرزا تقي، هميشه مي گفت: قلعه گيري خيلي راحت است، اما قلعه داري است که مشکل مي باشد. عاشق شدن خيلي راحت تر از اين حرفهاست، اما عاشق ماندن و عاشق مردن است که مرد راه مي خواهد.  خداوند در قرآن مي فرمايد: ( ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائکه ...) کتاب رندعالم سوز حکایات الصالحین