💌شما
از: مهدیه
به: امام زمانم
آقا جان وقتی قصهی لولیتا و کودکانی که دست و پاشون را میشکنند تا باهاشان عروسک زنده برای اهداف شومشان درست کنند را میخوندم، میخواستم نباشم تا نشنوم شما در چه حالی هستید.
از سوزاندن و شکنجهی انسانها، از قاچاق اعضای کودکان و دختران بیگناه، از جنگزدهها که در کمپها گرسنهاند، از آوارگان، از مجروحان جنگ.
آقا جان از نزدیک به ۱۲۰۰ سال از دوازده قرنی که از شکنجهی شما میگذرد میخواهم سر به تنم نباشد.
آقا جان به خود خداوند والا مرتبه سوگند دلم میخواست همهی غمهایتان الساعه پایان یابد و دیگر نه جهنم ببینید، نه هوای نفسی که آدمها را میفریبد، نه شیطان، نه عذاب و نه ظلم و جنایت ظالمان.
دلم میخواست فقط پدر و مادر گرامیتان و عمهی بزرگوارتان صلوات الله علیهم اجمعین الساعه بودند کنارتان و شما را مانند زمانی که متولد شدید در آغوش میگرفتند و در بوسههای پر مهرشان غرق میکردند. دلم میخواست راحت و آسوده سر به دامان جدهی بزرگوارتان حضرت زهرا سلام الله علیها میگذاشتید و فارغ از غمهای دنیا و آخرت ایشان شما را نوازش میکرد.
آقا جان جگرم آتش میگیرد وقتی شما ۱۲۰۰ سال جهنم و ظلم و شکنجه و رنجهایی دیدهاید که دیدن یکی از آنها ما را از پا در میآورد و آوارهی کوه و بیابان میکند.
خدایا امشب باران میآید به دانه دانهی این رحمت قسمت میدهم فقط به خاطر خود مهدیات سلام الله علیه و سینهی مجروحش بر آلامش پایان دهی و ظهورش را برسانی و حوائجش را برآورده سازی.
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔
@parvanehaye_ashegh