یه بار رفتم عروسی یکی از موردایی که معرفی کرده بودم.
سر شام منو نشوندن کنار زندایی عروس...
همینجوری که داشتم با خوشحالی، شام میخوردم😋 زندایی عروس گفت: شما آشنای دامادی یا عروس؟
گفتم هردو؛ من معرفشون بودم🙄
یاد اون جوکه افتاده بودم که طرف بدون دعوت میره تالار...میگن شما چه نسبتی داری؟ میگه من فامیل عروسم! میگن ببخشید ولی اینجا تولده😩
بعد زنداییش گفت: ولی شقایق جون گفته استادم ما رو معرفی کرده👀
آقا منو میگی😩 غذا قشنگ ماسید😩 یک دقیقه ی به بهانه ی جویدن غذام سکوت کردم و بعد...
ادامه دارد...
@naneebrahim