🌺 عشق ، از مِهرِ خودش، جام بلا آورده بود ماهُ و مِی بر کف، به درد شب ، دوا آورده بود آن قَدَر از چِلّه ی تغییر تیر انداخت تا... شـِکـوه و داد قدر را از قضا آورده بود کافر از تیر بلا ، معشوقِ ‌مومن‌ برگزید قبله را در هشت سو، دست دعا آورده بود بی‌وضو ،یک آنْ ، سحرگاهی ،به دل ،میل نماز عشق تا این حد سر کافر ، بلا آورده بود خود شکسته،بت شکسته، در هجوم بی کسی هر چه غم در چنته ی دل داشت را،آورده بود در مقام صبر و در اوج فنا ، جام رضا چنگ مستی می زد و رقص سما ، آورده بود سجده بر خاکی زد و آه دعا بالا گرفت خویش را در محضرش ، بی ادعا آورده بود اشک جبریل آمد و خیل ملائک در دعا عشق از چِلّه برون تیر وفا آورده بود وحی آمد عاقبت بعد از فراقت وصل شد رفته بود و داد خود را از خدا آورده بود آن قدر دست از سر و سر را ز پا نشناخت که خویش را مانند یک بی دست و پا ، آورده بود آن قدر بارید تا قحطی مصر آمد به سر کور شد ، خود را به دستان عصا آورده بود وقت پیری ،رنج کوری ، یوسفی در سیل خلق آن زلیخای پریشان را به جا آورده بود 🖍 🦋 🌹 @nardohdar1 🌹 @nardohdar1 ♡━━━🍀🌸🍀━━━♡