فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی پنهان تر ُو آهسته تر گریه کن ای دختر که این دنیای بی رحمی نخواهدشد از این بهتر نخواهدشد انار آن غنچه که پای درخت افتد هزاران شعر لالم که نیامد در دل دفتر به من گفتند:شعری خوش بخوان درمحفل رندان اگرخاطر حزین باشد نخواهدگفت شعرِ تر«۱» پدر می‌گفت:دختر! شر نشو باعشق ُو؛ مادر گفت: که حرف مدّعی‌ها رانکن ای ساده دل؛ باور بزرگی؛خسته شد بس‌که نصیحت کرد ُو نشنیدم بلی؛ قرآن نمیخوانَد لبِ عاقل به گوشِ کر زلیخای درون را کرده ای بیدار؛ دیوانه! مگر از آبرو سیری که می‌گیری پیِ این شر؟ به درون من تَشَر زد اشکِ پوتیفار‌ «۲» که این ننگ زلیخایی کجا وُ شٵنِ پیغمبر!؟ ادای پندِعاقل را قضا کردی؛ زمین خوردی دوباره گوش سنگینت اذان نشنیده؛ ای خودسر همیشه ضربه خوردی از رفیق ُو تکیه کردی باز_ _به هر دیوار پُر ازموشِ سست اندامِ کج پیکر توخوردی خنجرازخوبان ُو فهمیدی هر از گاهی_ _نخواهدشد برایت خوبِ دنیا، همدل ُو یاور اگر قدقامتت خم شد؛ اگر لرزید زانویت اگرپای رکوعت لنگ ُو سجده می‌شود ابتر اگر هِی می‌رَوَد از یاد،حمد ُوقل هواللهَ‌ت بریده نای مستِ ربّنای تو؛ شدی کافر به مُردابِ تشنج ها شدی پا درگِل ُو تنها خودت بودی مقصّر چون نشستی پای هر منبر اگر شغّاد_وار انداختَت درچاه؛ یارِ تو نکن باگریه خودرا خوار ُو دشمن‌شادتر دیگر بیاروی جگر بگذار دندانِ تحمّل را کمی آرام‌تر آهسته‌تر گریه کن ای دختر 🖍 ۱_ ۲_ 🖍 ╔═══⊰❀🌸❀⊱═══╗ ║ @nardohdar1 ✍ ║ @nardohdar1 ✍ ╚═══⊰❀🌸❀⊱═══╝