📋
#فذکرعطشالحسین (ع)
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
#متن_روضه /*بخش اول صوت*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میگن عملیات کربلای یک، رمز عملیات رو که اعلام کردن؛ "یا ابالفضل العباس ادرکنی" دیدن همهی بچههای رزمنده درِ قمقمهها رو باز کردن، آبها رو روو زمین ریختن؛
زشته رمز عملیات یا اباالفضل باشه ما آب بخوریم.
وقتی اومدیم، همهشونو نگاه کردیم؛ رو زمین افتاده بودن، این لبها خشک بود....
@seyedrezanarimani
همچین که عباس دست برد زیر آب، این آبها رو بلند کرد مقابل صورت ؛
" فَذَکَرَ العَطَشَ الحُسَین "
یادِ تشنگی بچههای حسین افتاد.
یادش نمیره، تو خیمهها همه این دامنهاشونو بالا زده بودن، این شکمها رو رو مشکهای نمناک گذاشتن؛ همه منتظرن عمو آب بیاره...
آبو روو آب ریخت، مشکو پُر کرد. سمت خیمهها به تاخت داره میره؛ بچهها صبر کنید عمو داره میرسه.
همینطور از گوشههای چشم یه نگاه به سمت خیمههای حسین: رباب صبر کن، دارم میرسم...
همچین که داره به تاخت میاد، یه نفر داد زد اگه یه قطره از این آبها به خیمهها برسه یه نفرتونم زنده نمیمونید...
همه دورِش رو گرفتن، یه نفر از پشت نخلستونا کمین کرده، آروم آروم.. (همه میترسن، شیر حیدره.) آروم آروم پنهان شد، اومد جلو، شمشیر رو بلد کرد دست راست رو زد
"والله اِن قَطَعتُموا یَمینی
اِنّی اُحامی اَبداً عَن دینی"
دست از حسین برنمیدارم...
@narimani_matn
اومد جلوتر؛
-خدا عباس رو کمک کن؛ آبروی عباس نره.
اومد جلوتر، یهنفر دیگه شمشیر رو بلند کرد دست چپ رو انداخت. این مشک رو به دندان گرفت.
رو اسب نشسته؛ همینطور افسار اسب رو با پاها گرفته، مشک رو هم به دندون....
دیدن نمیتونن کاری بکنن، اون نانجیب بلند شد گفت من میدونم چهطور زمینگیرش کنم. تیروکمان رو برداشت؛ همچین که تیر به این مشک خورد یه آهی زیر لب کشید.
آه...
مادرجان کجایی ببینی آبروی پسرتو بردن....
حسین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn