یه پسری تو شرکتمون بود که من خیلی بهش علاقه مند شده بودم ولی اصلا رفتاری نداشتم که کسی متوجه بشه. بعد از مدتی ایشون توسط واسطه ازم خواستگاری کرد. ولی مادرشون که تماس گرفتن گفتن که موافق نیستن و حق داشتن چون پسرشون ۴سال کوچکتر بود. من هم با دل شکسته جواب رد دادم و همون موقع به خواستگار دیگه جواب مثبت دادم و خدا را شکر با انتخاب عقلانی ازدواج موفقی کردم.