روی تپه دوقلو همین طور که راه می رفتیم به چیزهای عجیبی برخوردیم!
آثار باقی مانده از سنگرهای دشمن هنوز وجود داشت. به خاطر خاک های رملی، مجبور بودیم پا برهنه برویم، اما سیم خاردارهای پوسیده و ترکش های باقی مانده، پاهای ما رو اذیت می کرد.
با خودم فکر می کردم، نیروهای عمل کننده چطور با آن همه تجهیزات، این مسیر طولانی را طی کردند و برای عملیات آماده شدند؟!
به خاطر بادهای شدید، هرچند وقت یکبار، چیزهایی از زیر خاک تپه بیرون می آید!
یکگلوله آرپی چی تقریبا نو، از زیر خاک بیرون زده بود! مسئول گروه ما اجازه نداد نزدیک شویم، چون احتمال خطر و انفجار وجود داشت.
کمی آن طرف تر نیز یک نارنجک زنگ زده و... افتاده بود.
اما این تپه تنها موقعیت و چشم اندازی بود که روی کل دشت احاطه داشت.
✅سفرنامه راهیان