بِسمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِّدِیقین
شهید احمد بیابانی
احمد کمی مکث کرد و ادامه داد: شرمندگی من وقتی بیشتر میشه که تو راه خدا شهید بشم و بدن من را ببرند تهران و توی غسالخانه، مردم بدن من را ببینند. متوجه منظور او نشدم. احمد ادامه داد: مردم اگر پیکر مرا ببینند، من خجالت می کشم. از طرفی مردم نسبت به شهدا و یاران امام خمینی بدگمان می شوند. من روی بدنم پر از جای چاقو و... است. دعا کن هیچ آثاری از آن دوران روی بدنم باقی نماند.
گفتم: من که لایق نیستم ولی چشم. حتماً برایت دعا می کنم. احمد در حالی که میرفت به من گفت: انشاء الله عاقبت به خیر بشم.
ان شاء الله یه طوری شهید بشم که کسی بدن من رو نبینه.
📙برگرفته از کتاب بامرام
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii