باز هم مردم!
«آقا» برای هزارمین! بار از «مردم» و نقش تعیینکنندهی آنان در حل مشکلات کلان ملی گفتند. مشکل کجاست که علیرغم تأکیدات فراوان ایشان بر حضور و نقش مردم، اما اتفاق درخوری نمیافتد؟!
۱) رسوبات پهلوی؛
رژیم منحوس پهلوی آنقدر بر سر «مردم» زد و آنان را نادیده گرفت و تحقیرشان کرد که
بسیاری از «مردم» باور کردند که «رعیت را چهکار به مملکتداری؟!» شوربختانه هنوز عدهای از «مردم» به این باور نرسیدهاند که «ولینعمت» واقعی آنانند و مسئولان نوکر آنان!
یکی از بزرگترین مصادیق جهاد تبيين که باید توسط رسانههای جمعی و اجتماعی و صاحبان تریبون انجام شود، آگاهکردن «مردم» به جایگاه خطیر و رفیع خودشان است.
۲) تبختر پهلوی؛
در نظام استبدادی پهلوی، تبختر و تکبر پادشاهان بیکفایت به وزیران و مدیران و کارگزاران و کارمندان سرریز شدهبود و همگی در حوزهی استحفاظی خود یک شاه مطلقالعنان بودند که «مردم» را چون نوکری بینوا میدیدند که پشیزی حق و ارزش نداشتند!
معالاسف عدهای از مدیران جمهوری اسلامی با یقههای دیپلمات و محاسن آنکادر، همان تفرعن پهلوی را به یادگار بردهاند!
ایکاش در این دولت که نگاه و رفتارش به «انقلاب خمینی» نزدیکتر از باقی دولتهاست،
برای تحقق شعار «گشت ارشاد مدیران»، کمیتهای تامالاختیار و بیرحم تشکیل شود تا کوچکترین بیحرمتی و مانعتراشی مدیران در هر ردهای نسبت به «مردم» را برنتابد و با قوانین قوی آنان را مایهی عبرت دیگران کند!
۳) تلمبار قوانین؛
یکی از معضلات جدی که نفَس «مردم» را در گلوگاههای اقتصادی بند آورده،
حجم فراوان قوانين دستوپاگیر است! قوانینی که بخشی از کارمندان دولت را تبدیل به رباتی بیتحرک و بیاراده کرده و دستوپای عدهای دیگر را که نمیخواهند ربات باشند، از پشت بستهاست!
ایکاش مجلس جدید بیش از وضع قوانین جدید، کمر به هرسکردن قوانین فراوان دستوپاگیر موجود ببندد!
۴) آهن سرد عدالت؛
اختلاسگرانبیشرم و قانوندانهای قانونگریز بیشرف و سرمایهداران زالوصفت بیدرد، با خیانتهایی که در عرصههای اقتصادی بر «مردم» روا داشتند، انگیزه و اعتماد آنان را برای حضور در میدانهای اقتصادی سوزاندند!
ورود مقتدر قوهی عدلیه و مبارزهی نفسگیر و شفاف و قاطع و پشیمانکننده با دزدان اعتماد «مردم»، میتواند مرهمی باشد بر زخمهای آنان و مقدمهای برای ایجاد
«جهش تولید با مشارکت مردم.»
✍ عباس بابائی ۲فروردین۱۴۰۳
#حجتالاسلامعباسبابائی(عضوشوید👇)
@abas_babaeii