فاطمه بنت أسد علیها السلام می فرماید : «بار دوّم در حالتی آن حضرت را آوردند که او را در حریر سفید بهشتی پیچیده بودند و به من گفتند : «او را از چشم بینندگان حفظ کن که ولیّ رب العالمین است. بدانکه وارد بهشت نمی شود مگر کسی که ولایت او را بپذیرد و امامت و ولایت او را تصدیق کند. خوشا به حال آن که تابع اوست و وای بر کسی که از او رویگردان شود. مَثَل او چون کشتی نوح است. هر که به آن پیوست نجات می یابد و هر که از آن باز ماند غرق می شود و سقوط می کند. سپس در گوش او مطلبی گفتند که من نفهمیدم. بعد او را بوسیدند و برخاستند و بیرون رفتند و من ندانستم از کجا خارج شدند». (17) ← سه روز در کعبه فاطمه بنت أسد علیها السلام بعد از سه روز که مهمان الهی بود فرزند مبارک و محترم خود را در آغوش گرفته آماده خروج از کعبه شد که هاتفی غیبی چنین ندا داد : «ای فاطمه، نام این مولود را علی بگذار، چرا که من خدای علی أعلی هستم. من نام او را از نام خود گرفته ام، و او را ادب آموخته ام و امر خود را به او سپرده ام، و او را بر غوامض علم خود آگاهی داده ام، او در خانه ی من بدنیا آمده است. او اوّل کسی است که بر فراز خانه ی من اذن می گوید، و بت ها را می شکند، و آنها را از بالای کعبه به صورت می اندازد. خوشا بحال کسی که او را دوست می دارد و از او اطاعت می کند و او را یاری می نماید. وای بر کسی که بغض او را دارد و از او سر پیچی می کند و او را خوار می نماید و حق او را انکار می نماید». (18) در این سه روز در هر محفلی سخن از ولادت این مولود مبارک و استثنایی بود، بخصوص باز نشدن قفل در کعبه، شکافته شدن دیوار کعبه در روز و دیدن آن توسط کفّار، این مطلب را به صورت یک مسئله عمومی در آورده بود. ← طلوع نور علی علیه السلام در آغوش پیامبر صلّی الله علیه و آله صبح روز چهارم در مقابل دیدگان به انتظار نشسته، ناگهان دیوار کعبه از مکان قبلی شکاف برداشت به حدّی که فاطمه بنت اسد علیه السلام با فرزند عزیزش از آنجا خارج شدند. مردم همه نگاه می کردند و قبل از سؤالِ کسی، فاطمه بنت أسد علیها السلام از بعضی وقایع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذا های بهشتی و اینکه نام این حضرت به ندای آسمانی علی علیه السلام است. ابو طالب علیه السلام و پیامبر صلّی الله علیه و آله پیش آمدند، و فاطمه بنت أسد علیها السلام با مولود پیش آمد. حضرت مولی الموالی علی علیه السلام فرمودند : «السَّلامُ عَلَیکَ یا أبَه وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه». ابو طالب علیه السلام فرمود : «وَ عَلَیکَ السَّلامُ یا بُنَیَّ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه»، و آن حضرت را در آغوش گرفت. (19) امیر المؤمنین علیه السلام چشمان مبارک به صورت پیامبر صلّی الله علیه و آله باز کرد و تبسّم فرمود و خود را حرکتی داد و فرمود : السَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه، مرا در آغوش بگیر». پیامبر صلّی الله علیه و آله پاسخ سلامش را داد و آن حضرت را در آغوش گرفت، و بوسید و دست در دست او گذاشت. آن گاه امیر المؤمنین علیه السلام دست راست بر گوش نهاد و اذان و اقامه فرمود و به یگانگی خداوند عزّوجل و نبوّت پیامبر صلّی الله علیه و آله شهادت داد. سپس از پیامبر صلّی الله علیه و آله برای قرائت کتب آسمانی اجازه خواست. بعد از آنکه پیامبر صلّی الله علیه و آله اجازه فرمود، سینه را صاف کرد و آن چه در صُحُف حضرت آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام بود قرائت فرمود. (20) سپس شروع به قرائت قرآن نمود که هنوز نازل نشده بود. آن حضرت سوره ی مبارکه مؤمنون را آغاز کرد : قَد أفلَحَ المُؤمِنُون ... . سپس در حالتی که آن حضرت در آغوش رسول الله صلّی الله علیه و آله بود به خانه ی ابو طالب علیه السلام باز گشتند. فاطمه بنت أسد علیها السلام می فرماید : «هنگامی که از کعبه خارج شدم و فرزند را نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله گذاشتم، آن حضرت با زبان مبارک دهان علی علیه السلام را باز کرد و او را با آب دهان مبارک تحنیک کرد و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آن حضرت گفت و فرمود : «این مولودی است که بر فطرت بدنیا آمده است». ... 🆔@kamalibasirat