هدایت شده از نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل 🔴جلسه ۳۱۱ (۱۳ مهر ۹۸) 🔵بخش اول ❇️ اسماء حسنی و تعامل سلوکی باید دانست که اعتقادات در فضای سلوک و پرورش خیلی مهم است. انسان ناقص است و باید به کمال برسد و خودش را بسازد. تا صحبت از ساختنِ خود می‌شود، مسئلۀ پرورش پیش می‌آید. پرورش نیاز به تعامل سلوکی با حقایق و معارف دینی دارد. معارف دینی، لوازم و نتایج بیّنی در فضای سلوکی و عملی دارند. به بیان دیگر، از دل معارف دینی نتیجۀ عملی گرفته می‌شود. 🔵ذکر یک نمونه ❇️ بحث توکل در چهل حدیث امام (ره) ❇️ توکل، کنش است. چند اعتقاد، تبدیل به توکل می‌شود: ۱. اعتقاد به علم خدا؛ ۲. اعتقاد به قدرت خدا؛ ۳. اعتقاد به جود و کَرم خدا؛ ۴. اعتقاد به اینکه خدا فرد متوکل را دوست دارد. این چهار امر به‌سرعت تبدیل به حقیقت توکل می‌شود . از چهار مسئلۀ اعتقادی، نتیجۀ عملی گرفته شده است. یعنی، زایش عمل از دل اعتقاد یا تعامل بر حسب عقیده. 🔵 مقدمه دوم؛ انسان در موقعیت ❇️ معارف دینی برای انسان درک موقعیت می‌آورد و درک موقعیت باعثِ نسبت‌گیریِ ویژه می‌شود که انسان تعاملی ویژه داشته باشد. موقعیت غیر از واقعیت است. گاهی ما نسبتی با واقعیت پیدا می‌کنیم، که این نسبت پیدا کردن با واقعیت، موقعیت است. متون دینی در عین حال که واقعیات را بیان می‌کند، آنها را به موقعیت تبدیل می‌کند. خدا مالکِ عالَم است. از این بیان به‌سرعت نتیجه گرفته می‌شود که انسان بندۀ خداست. پس همه بندۀ خدا می‌شوند و انسان هم می‌شود بندۀ خدا. یعنی، وقتی توحید مطرح می‌شود، نسبت انسان با توحید هم بیان می‌شود. تا چنین نسبتی باشد، باید تعاملی صورت بگیرد. 🔵موقعیت‌های دین؛ موقعیت‌های کلان ❇️ دین نوعاً موقعیت های کلان می‌سازد و بر اساس این موقعیت‌های کلان، موقعیت‌های خُرد را می‌سازد. ✅ فارابی یک بیان خوشی دارد؛ دین همیشه مستبطِن به فلسفه است و انبیاء چون قدرت روحی و فلسفی دارند، در کنار تبیین معارف با قدرت تخییلی که دارند، این را برای همگان آسان می‌کنند. حقایق فلسفی را می‌گویند ولی با زبانی می‌گویند که همه بفهمند. اصل رمز این است. حقایق کلان فلسفی است ولی با رویکرد عمومی. متن دینی حقایق کلان را که می‌گوید، حقایق کلان همیشه موقعیت کلان را هم می‌سازد. در موقعیت کلان، زمان و مکان محو می‌شود. دین، حقایق کلان فلسفی را گفته است، ولی با یک زبان عمومی. 🔶 شخصی گناه‌کار نزد حضرت اباعبدالله علیه‌السلام آمد و گفت: من گناه می‌کنم. مرا موعظه کن؛ چه کنم؟ حضرت فرمود: اولاً برو جایی را پیدا کن که خدا نباشد، آنجا گناه کن! ثانیاً از احسان خدا استفاده نکن. خدا این‌قدر به ما احسان کرده است. آیا من باید نمک بخورم و نمکدان را بشکنم! حضرت پنج امر را فرمود. این پنج امر، کلان است و حیطه‌ای را شامل می‌شود که هیچ چیزی از آن در نمی‌رود. 🔵ضرورت تلاش و کار کردن در باب معارف ❇️ معارف را باید خیلی کار کرد. این معارف را بگذارید به جان‌تان بخورد، که خیلی کار می‌رسد. اگر آدم در این معارف بیفتد، می‌بیند که جوری است که آدم را می‌بلعد. چون موقعیت و واقعیت کلان است و انسان را به موقعیت کلان می‌کشاند و موقعیت کلان خیلی مایۀ تحول است. به تعبیر دیگر، گفته‌های دینی، در لحظه‌لحظۀ زندگی حاضر است. هیچ‌چیز از دست موقعیت کلان در نمی‌رود. ❇️ ببینید شریعت چه نسبتی برای انسان با خدا و اهل ‌بیت می‌سازد. درست مثل اینکه من هر روز با حجت خدا هستم. چرا؟ چون حجت خدا که حاضر است؛ من نمی‌توانم او را ببینم؛ او که حاضر است و می‌بیند. او در بین ما است و حاضر است. ما غایبیم. ✅ بنده خدایی می‌گفت: ما در قوس صعود به امامان نیاز داریم! کسی به او گفت: چه می‌گویی؟! هم در قوس نزول و هم اکنون و هم در قوس صعود به اهل بیت نیاز داریم. بیانی حافظ دارد: دل می‌رود ز دستم، صاحب‌دلان خدا را؛ برخی این‌گونه‌اند؛ تا یاد و نام اهل بیت می‌آید، دل از دست‌شان می‌رود. ❇️ تقاضا می‌کنم از سروران که معارف دینی را دستِ کم نگیرید؛ ما باید این معارف را هر روز بشنویم. چون غفلت به سراغ‌مان می‌آید، باید ذکر در کار باشد. این معارف یک نوع ذکر است و به جان‌مان می‌خورد. انسان به تذکر نیاز دارد. ما گاهی ایمانش را داریم؛ باورش را داریم، ولی نیاز به تذکر داریم. تذکر انسان را در موقعیت و تعاملِ شدید قرار می‌دهد که اثرش عجیب است. ✅ اصلاً خیزِ دین برای این است که انسان را به اوج برساند؛ می‌خواهد حرکت بدهد. با ایمان و عقاید شروع می‌کند نه با عمل. اصل دین ایمان است؛ بعد از آن، عمل در کار است. یک سیزدهم قرآن در باب عمل است ولی مابقی‌اش در باب معارف است. این مهم است، چون انسان را در موقعیت کلان قرار می‌دهد. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal/84 https://eitaa.com/nasimehekmat