● برای شما می نویسم!! برای کوه صبر... برای قامتی خمیده .. برای چشم هایی که جز زیبایی چیزی ندید... برای نجابت تمام... آری!! ✨️ بانو برای غم های آسمان تیره و تار قلبت می نویسم... از خیمه های سوزان می نویسم... از گودالی می نویسم که بریدن خواهر و برادر را دید... از گوشواره ای مینویسم که غرق در خون شده بود... از دخترانی داغدار که میهمان تازیانه شدند... از مادری که شیر داشت، اما شیرخواری نداشت... از پسری که در اوج بیماری به چشم خود سر بریدن عزیزانش را دید...🍂 جز دخت زهرا(س) چه کسی می‌توانست بر بالهای زخمی پروانه ها مرهم بگذارد؟ چه کسی می‌توانست بر بدن کبود رقیه بوسه زند؟ چه کسی می توانست بی هراس از ارتفاع شمشیر ها حقانیت عشق را آشکار کند؟ که می توانست محکم تر از کوه در صفحه تلخ تاریخ بایستد در حالی که کوله باری از غصه های عالم را به دوش می کشید؟‌🥀 کجا بود پایان راه این قافله؟ دیگر از کدام جاده صعب العبور باید عبور می‌کرد تا به مقصد برسد؟ کاروان عشق هنوز انتظار مقصد را می کشد!! بانوی کربلا دشت نرگس را در راستای دشت نینوا می دید... دشتی که خبر از بازگشت علمدار را می داد... حال می فهمم دلیل سرسختی ام المصائب چه بود... رسیدن به دشتی سرشار از نرگس به میزبانی یادگار برادر با فریادی از جنس انتقام!🕊 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃 📌به کانال های ما در ایتا و تلگرام بپیوندید: 🆔️@naslentezarkaums