بسم الله النور (۳) شاید درست‌تر بگویم دلم می‌خواهد بنشینم و طراحی کنم چطور می‌شود باز هم با این مردم رشد کنیم و قد بکشیم تا کسی جرات نکند بی‌برنامه بیاید سراغ‌مان و سبدش را پر کند و ببرد. دلم‌ می‌خواهد قد راست کنم و از نو قیام برای یک همه جانبه. یک که ثمره‌اش فقط حضور نباشد که انتخاب آگاهانه و عاقلانه و هدفمند در پی‌ داشته باشد و نه حتی انتخابی برای نفی دیگری. انتخابی از جنس اثباتی. در همه این مدت شاگردی کردم در محضر کسانی که تازه پیداشان کرده بودم و تلاش کردیم برای جلب مشارکت هرچه بیشتر مردم. خدا را شاکرم بر خرسندی دل آقا و بر این تلاش جمعی و خدا را شاکرم بر بودن در میان این مردم که اهل حضورند. حالا ساعت ۵ و خورده‌ای رسیدم خانه و در مسیر فکر می‌کردم چرا نباید بروم سرکار در این صبح؟ چرا ما مردم این صبح ها را درک نمی‌کنیم. و کسی در خیابان نیست؟ دلم می‌خواست بروم سرکار. حس می‌کنم حتی ۸ صبح دیر است برای کار. "فاذا فرغت فانصب" 🏷 Www.eitaa.com/banooyepishran @shohadaymoqavemat