🌸🍃🌸🍃 می گویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی، شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او می گوید که می تواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله می شوند و ....چند دقیقه از زفاف که می گذرد پسرک احساس تشنگی می کند . گربه ای در اتاق وجود داشته از او می خواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار می کند که ای گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا می کند. سپس رو به دختر می کند و می گوید برو آب بیار.... خب معلومه دختره از این به بعد چه رفتاری داره! به همین دلیل این ضرب المثل رایج شد. @nava11