.
♦️
معجزه از امام رضا (ع)
ابراهیم بن موسی میگوید: از امام رضا علیه السلام طلب داشتم و اسرار و پافشاری میکردم که طلب مرا بدهد و آن حضرت از من مهلت میخواست و وعده میداد.
روزی آن حضرت به استقبال والی مدینه میرفت، من همراهش بودم، وقتی که نزدیک قصر فلان رسید، در آنجا در سایه درختها فرود آمد، من هم در آنجا پیاده شدم و غیر از ما کسی در آنجا نبود،
به امام رضا علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم، عید نزدیک است و به خدا که من پولم ته کشیده، طلب مرا بده.
حضرت رضا علیه السلام با تازیانه اش، محکم زمین را خراش و شیار داد، سپس دست برد و از لای آن شیار، شمش طلائی را در آورد و به من داد و فرمود: این را ببر و از آن بهره برداری کن و آنچه که دیدی مخفی کن.
📔 کافی، ج١، ص ۴٨٨
#امام_رضا #داستان_کوتاه
🔰
@DastanShia