مرثیه ی حضرت رباب
درعزای شاه بی سر، مو پریشانی رباب
در کنار نعش پاره، دیده گریانی رباب
غرق درخون دیده جسم ،پاره ی شاه حرم
جان سپردی درعزایش ،ازچه ،بی جانی رباب
تو خزان باغ حیدر دیده ای درکربلا
شاهد افتادن جسمی به میدانی رباب
روی تل دیدی تو شمر بی حیا خنجر بدست
شدجدا سر از تن خورشید تابانی رباب
توحسین را دیده ای در علقمه با چشم تر
بی علمدار آن غریب عصر و دورانی رباب
دیده ای توکودکت را روی دستان پدر
سر زتن گشته جدا، با تیر برانی رباب
آمدی تو درپی فرزند زهرا دلغمین
تا ببوسی جای زهرا حلق عطشانی رباب
آمدی تو در میان قتلگه بهر وداع
جسم بی سردیده ای بر خاک غلتانی رباب
چیده ای اینگونه بوسه از رگ حلق شاه
دیده ای برپیکرش زخم فراوانی رباب
دیده ای تو بر لب قاری قرآن ،چوب کین
از فراز نیزه دیدی، صوت قرآنی رباب
دیده ای تودر مسیر کوفه تا شام خراب
بر فراز نیزه خورشید درخشانی رباب
دیده ای تو در کنار سفره ی قاتل مدام
رأس خونین حسین گردیده مهمانی رباب
دیده ای توطعنه و رقص زنان شام را
گرد سرهای شهیدان ازچه گریانی رباب
با لب محزون سرودی شرح غم «مجنون» چرا
غصه هاداری دگر از شام ویرانی رباب
#آرمین_ غلامی(مجنون)