. یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین . ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین  زندگی شد با تو شیرین کاشف الکرب الحسین . رحمتِ الله ، بر شیر حلال مادرم شکر حق ساعت به ساعت من ابالفضلی ترم . ای مسیحای مسیحا معجزاتت محشر است هر که بر آقایی ات ایمان ندارد کافر است . بین اصحاب الحسین شان تو چیزی دیگر است  آب دور قبر تو از آب زمزم بهتر است . آب هزار و چهارصد سال است سرگردان توست غرق دریای وفا و غیرت و ایمان توست . سیدی هستم گدای روز و ماه و سال تو ماه من یک عمرم کارم گشته استهلال تو . من همان هستم که مستم می کند تمثال تو گریه بر تو مال من ، من هر چه دارم مال تو . گریه بر تو گریه بر داغ حسین فاطمه است روضه ی گودال اصلا ابتدایش علقمه است . این زمانه ناگهان با کوفیان همدست شد دست دشمن باز شد تا جسم تو بی دست شد . پای کوبان لشکری ، از حال و روزت مست شد دوره ات کردند لشکر هر مفر ، بن بست شد . کینه ها از مرتضی داده چه کاری دست تو آه عجب تیری نشسته بین چشم مست تو . ابن ملجم با عمودی فرق حیدر را شکست  بشکند دستش الهی ، بی هوا سر را شکست . هلهله ها حرمت سردار لشکر را شکست این زمین خوردن دوباره قلب مادر را شکست . مشک پاره پاره سیرت کرد از این زندگی بر زمین افتاد علم ، مُردی تو از شرمندگی . یک طرف زهرای اطهر بر سر و سینه زنان  یک طرف آقا نشسته پای جسمت قد کمان . یک طرف آسوده خاطر ، حرمله ، شمر و سنان  یک طرف چشم انتظاری رباب نیمه جان . یک طرف از ترس می پیچد به خود صاحب علم یعنی آقا زنده می ماند که برگردد حرم . از حرم تا علقمه آقا تو را می زد صدا  آه در آن هلهله ، زهرا تو را می زد صدا . با پیمبر از نجف ، مولا تو را می زد صدا دل پریشان زینب کبری ، تو را می زد صدا . آه سرلشکر بمان ، اوضاع لشکر خوب نیست  حضرت باب الحوائج حال خواهر خوب نیست . ذکر آقا می شود هل من معین بی تو ، نرو شاهزاده می شود ویران نشین بی تو نرو . سنگ باران می شود ناموس دین بی تو نرو می خورد در کوچه ها زینب زمین بی تو نرو . تو نباشی بی حیایی ها فراوان می شود با حرم برخورد مانند کنیزان می شود محمدحسین رحیمیان . ناگهان بازوی آب آور تو می ریزد  مشک می ریزد و چشم تر تو می ریزد  مژه های تو خودش لشکری از طوفان است  تیر را چون بکشم لشکر تو می ریزد  دیدم از دور که با نیزه بلندت کردند  بی سبب نیست که بال و پر تو می ریزد  گیرم امروز ببندم به سرت پارچه ای  صبح فردا روی نیزه سر تو می ریزد  بهترین کار تو این است که دستت نزنم  دست من گر بخورد پیکر تو می ریزد  شده اندازه ی قاسم بدنت از بسکه  قد و بالای تو دور و بر تو می ریزد  مادرم مادر تو - مادر تو مادر من  گریه ی مادر من - مادر تو می ریزد  علی اکبر لطیفیان