یازهرا سلام الله
حیدر کنار تو ز پا افتادنی نیست
فریادهایت از صدا افتادنی نیست
بین در و دیوار پوشاندی خودت را
پرده ز ناموس خدا افتادنی نیست
افتادی اما چادر از رویت نیفتاد
این پرچم حجب و حیا افتادنی نیست
فهمیدم از طرز نفس هایت عزیزم
این استخوان دنده جا افتادی نیست
تو سیب نوبر داشتی حالا نداری
جز با تکان، بارِ شما افتادنی نیست
فریاد زد قنفذ کمک کن بر مغیره
زهرا ز مولایش جدا افتادنی نیست
جای قلاف افتاده پشت گردن تو
سر بی شتاب ضربه ها افتادنی نیست
لشگر همه گفتند محکمتر بزن شمر
سر با بریدن از قفا افتادنی نیست
گودال روی دامن تو سر جداشد
گیسو به خاک کربلا افتادنی نیست
قاسم نعمتی