چند بیت از یک قصیده طولانی... هوای کوفه از آن‌روز تا روز جزا ابری‌ست که گم کرده‌ست هنگام سحر، ماه تمامش را * جهان بیچاره شد، تنهایی از هر جای او جاری‌ست چه بی یار است دنیایی که گُم کرده امامش را * علی راحت شد از دست همه نامردم کوفه همان‌ها که نمی‌دادند یک پاسخ، سلامش را * علی رفت و ستون‌های هدایت واژگون شد، آه شهادت شد نصیب او و شیرین کرد کامش را * علی "فزتُ و ربّ‌الکعبه" می‌خوانَد ولی جبریل زند بر سینه و سر، می‌بَرَد با گریه نامش را ✍ سروده جمعی از شعرا @navaye_asheghaan