بنام خدا مدح و منقبت و زبانحال مولای متقیان علی ع و... "" "" "" علی بحر وفا کان کرم بود/یم عز و شرف میر امم بود فقیر و بی نوا را او معین بود/دل شب با یتیمان هم نشین بود همیشه تا سحر او دیده تر بود/ز الام ارامل با خبر بود تمام کوفه را زیر نظر داشت/خیالات فراتر او به سر داشت ورا کشتند تا تقوا بمیرد/نهال دین و ایمان جان نگیرد از آن لحظه که ضربت بر سرش خورد//از آندم عدل و میزان در جهان مرد کشید تا بن ملجم تیغ بران/بنای رادمردی گشت ویران به شمشیری محبت غرق خون شد/لوای حق مداران سرنگون شد علی آهی کشید شکر خدا کرد/چه آهی آه سرد و آه پردرد بگفت آن لحظه آن شیر خروشان/شدم راحت ز دست دین فروشان بگفتا بارالها دل فکارم//مراکشتند اما رستگارم درون سینه ام سوز نهان بود/تو گویی در گلویم استخوان بود چه گویم زین جهان دلگیر بودم/نه دلگیر دل غمین سیر بودم خدایا بر مراد خود رسیدم/از این دنیای دون خیری ندیدم جهان بر من خدایا غم سرا بود/یم آلام من بی انتها بود شهادت را به جان و دل خریدم//خدایا بر مراد دل رسیدم علی از درد پنهان دیده تر بود/ز اسرار نهان او با خبر بود ولی کار علی پایان ندارد/جهان بی حب او سامان ندارد علی آئینه عدل ست و احسان/ بدون او بود دنیا چو زندان بد اندیشان تو را از ما گرفتند/ز ما معنای تقوا را گرفتند بخوان فاخر تو بیتی از سهیلی/چون این شاه بیت پرمعناست خیلی علی یادت فراموشی ندارد/چراغ عشق خاموشی ندارد