یا اباعبدالله الحسین علیه السلام بنویسید مرا یارِ اباعبدالله نوکرِ کوچک دربارِ اباعبدالله بنویسید غلامِ پسر فاطمه ام از تبار غم و غمخوار اباعبدالله تا نگاهی به دلم حضرت زهرا انداخت در دلم زنده شد آثار اباعبدالله آمدم تا که گدای سرکویش بشوم سائل هر شبِ بازار اباعبدالله سرفرازِ همه ی عالم و آدم شده ام من که عمری شده ام خوار اباعبدالله کارِ من نوکری و، کارِ حسین اربابی ست راحتم سخت سرِ کار اباعبدالله بسکه از فَرط گنه رو سیَه و آلودم کاش یک دم نَشوم عار اباعبدالله مستِ جام ازلی، مستِ حسین و حسنم مستِ ساقی و علمدار اباعبدالله درشب اول قبرم همه عشق من است یک نظر رخصت دیدار اباعبدالله ننویسید مرا حاجیِ کعبه، اما بنویسید زِ زوّار اباعبدالله مثل میثم که شده بر سرِدار علوی بکشیدم به سرِدار اباعبدالله کربلا صحنه ی ایثار و فداکاری اوست ای فدای همه کردار اباعبدالله خون هفتاد و دو تن ریخت به صحرای بلا تا که رنگین بشود بار اباعبدالله سر او را به سر نیزه زَد و زینب دید، زخمی از نی شده رخسار اباعبدالله «ملتمس»سوخت چهل منزل از این غم زینب تا که شد شمع شبِ تار اباعبدالله @navaye_asheghaan