💫 در محضر شهدا💫 ارادت عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت. می گفت دوست دارم خدا به من سه دختر بدهد و در اسم هر سه از نام فاطمه استفاده کنم. دخترمان را خیلی دوست داشت.بغلش می کرد، بو می کرد و همه اش می گفت که تو فاطمه من هستی. تا جایی که می توانست اهل کمک به بقیه بود. خیلی وقتها از خودش و از ما میزدند تا به بقیه کمک کند. با اینکه خیلی صبور بود ولی با ناراحتی و مریضی فاطمه زینب بعضی وقت ها گریه میکرد. یک مرتبه فاطمه زینب تب کرد از شب تا صبح خیلی مواظب بود که تبش بالا نرود. اگر حشره ای پای بچه را میگزید جای آن را بوس میکرد و میگفت: بابا ببخشید اینها نمی فهمند که تو فاطمه ی منی همیشه کف پای بچه را بوس میکرد و روی چشمانش میگذاشت. ________________________________ ❇️ @navayeabas خیابان امام خمینی ره آفتاب دهم 🌹 @navayeabas