غزل شب عاشورا از حسین رئوفی شب نشینانِ غم عشق چه بزمي دارند چشم بيمار تو ديدند و همه بيمارند نه بدل شوق بهشت و نه بجان حسرت حور همه مستند ولي مست رخ دلدارند بشِكفته است به لبها همه گلزخم عطش تشنه گانند ولي تشنه يك ديدارند اهل دنیا پی آمال برفتند و چه سود گوهر وصل بداند و پی دینارند مهلت یک شبه تنها نبود بهر نماز منتظر بر قدم حر همه ی احرارند مَحرمان حرم امشب همه مُحرم گشتند غسل در اشک زده گرم طواف یارند نوگلان را بنشسته است به رخ شبنم اشک العطش گو همگی تا به سحر بیدارند ز عطش رو به تلظی برود طفل رباب اشك ها بر لب خشكيدهٔ او مي بارند پاسبانی به حرم نیست به غیر از عباس تشنه کامان همه دلبسته به این سردارند عسل لعل لب قاسم عجب قیمتی است که ملائک زده صف گِرد لبش بسیارند قدمی دور «رئوفی» مشو از خیمه گهش انبیا فخر کنان خادم این دربارند 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2