آن شب زمين مكه بر خود ناز می‌كرد با ناز خود درهاى رحمت باز می‌كرد آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود گوياى تكبير بلال از هر طرف بود آن شب شفق در باغ دل‌ها لاله می‌‏كاشت آن را به عشق يار هجده ساله می‌كاشت آن شب سحر سجاده ‌ى دل باز می‌كرد قامت به قدقامت، مودّت ساز می‌‏كرد آن شب فلق، شعر گل مهتاب می‌خواند از بهر غم، شادى، حديث خواب می‌خواند آن شب سپيده جامه بر تن چاک می‌كرد گرد ملال از روى احمد پاک می‌كرد آن شب زمان چرخ و فلک را تاب می‌‏كرد كلک قضا لوح قدر را آب می‌داد آن شب زمين آبستن شور و شعف بود غواص دل، آماده‏‌ی صيد صدف بود آن شب منا شعر مباركباد می‌خواند زيبا سرودِ آن شبِ ميلاد می‌خواند آن شب به مادر از بهشت و حور می‌‌‏گفت از مرگ ظلمت در ديار نور می‌گفت آن شب زنان مكه بر او پشت كردند از او بريدند و نكوهش مشت كردند آن شب درّ ناسفته‌‌اى ، بحر كرم سفت طفلى كه بودش در رحم با او سخن گفت آن شب ميان آن دو اسرارى مگو بود وقت شكوفايى نخل آرزو بود آن شب سحر آهنگ شادى ساز می‌كرد در را براى صبح صادق باز می‌كرد آن شب خديجه بود و آه جانگدازش لطف خداى مهربان و سوز و سازش آن شب بهشتى بانوان امداد كردند با يارى خود قلب او را شاد كردند آن یک به دستش ساغرى آكنده از مُل آن یک برايش سندس و استبرق و گل آن یک برايش باده در پيمانه می‌كرد آن یک پريشان گيسوانش شانه می‌كرد مريم به گوشش آیهٔ انجيل می‌خواند آسيه بهرش داستان نيل می‌خواند سارا برايش عود و عنبر دود می‌‏كرد او را مهيا بهر یک مولود می‌كرد ناگه خدا از راز هستى پرده برداشت آهنگ فتح نور، در شهر سحر داشت تا مصطفى را ابتران، ابتر نخوانند شعر هجا در وصف پيغمبر نخوانند ام القرا، آيينه دار نور گرديد چشم كج انديشان عالم كور گرديد كون و مكان را ذات حق زيب و فرى داد بر خاتم پيغمبرانش دخترى داد آن هم چه دختر نازنين و ناز پرور دختر نه بلكه بر يتيم مكه، مادر بالاتر از او بين زن‌ها دخترى نيست در امتحان همسرى شد نمره‌اش بيست هر تار مويش آيه‌ی حبل المتين است بر حلقه‌ی انگشتر خاتم، نگين است آمد به دنيا عصمت كبراى سرمد ام‏ الائمه، فاطمه، ام ‏محمد آمد به دنيا شاهكار كلک خلقت گنجينه‌ی شرم و حيا و كان عصمت آمد به دنيا آنكه نورش منجلى بود معراج احمد بود و منهاج على بود آمد به دنيا آنكه هستى هست مستش از مستى هستى بشر شد پاى بستش گر او نبودى، هستى عالم نبودى مشهودى از آب و گل و آدم نبودى گر او نبودى زندگى بى محتوا بود در پرده‌ی ابهام، آيات خدا بود او رحمتى بر رحمة للعالمين است او زينت آيات قرآن مبين است بر جسم ختم‏ الانبيا روح است زهرا بر كشتى عدل على نوح است زهرا آیينه دار نهضت پيغمبر است او بهر پدر دلسوزتر از مادر است او مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر ساقى على هست و على را اوست كوثر شرمنده از نور جمالش آفتاب است درس نخستين بر زنان حفظ حجاب است لب‌هاى ختم الانبيا بوسيد دستش پيمانه‌ی صبر على گرديد مستش از بس‌كه داده ذات حق قدر و مقامش قد قامت احمد بوَد از احترامش بى فاطمه، نام نبى معنا ندارد فرقى على با حضرت زهرا ندارد ✍ مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝