هوای شهر پر از گریۀ درختان بود و قلب باغ ترک‌خورده و پریشان بود تمام پنجره‌ها بسته بود و با حیرت سکوت یخ‌زده‌ای سنگفرش تهران بود و مرگ پرسه‌زنان بین کوچه‌ها می‌گشت میان جاری خون رد پای شیطان بود کشید روسری از غنچه‌ها و گل‌ها، باد زمانه زخمی گستاخی رضا خان بود در آسمان نه ستاره، نه ماه، نه خورشید زمین وجب به وجب پایمال طوفان بود زمان زمان قیامت، زمین به خود لرزان و روزهای پر از التهاب ایران بود یخ سکوت شکست و طنین حنجره‌ها میان مشت گره خوردۀ جوانان بود دوباره سایۀ خورشید بر زمین افتاد و دست بیعت مردم به سوی ایوان بود فرار کرد شب از آسمان و این صبحِ طلوع مزرعۀ آفتابگردان بود ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝