یاس پرپر را بشویم یاکه جان خویش را جای سیلی یا که جای تاول آتیش را پهلوی بشکسته شویم یاکه زخم سینه را جای ضرب تازیانه یا قلاف کینه را پوست باشدپوششی براستخوانهای تنش زان همه داغ و فراق و کینه ی اهریمنش آب را اسما بریز آهسته تر بر پیکرش زیر پیراهن بشویم من گل نیلو فرش جای آب دارم گلاب دیده بهر یاورم در میان خانه شویم ، جسم زهرا همسرم جای آب اسما تو بر گیر از گلاب دیدگان سیل خون چشم حیدروزسرشک کودکان ذکر وا اُمای طفلان طاقتم از کف ربود باب دردوغم به روی سینه ی حیدرگشود ناگهان از غسل زهرای جوانش باز ماند در تعجب گشته اسما در پی این راز ماند خورد اسما بر مدال قهرمانی دست من عاقبت پَرزدزدستم سوی جنت هست من آرزوهایش علی پیچید آخر در کفن گفت از بهر واع آئید همه طفلان من همچنان برگ خزان هریک به روی باغبان لاله های نو شکفته نغمه ها کردن زجان دست زهرا باز شد ایتام خود در بر گرفت لاله های داغدارش بانوی محشر گرفت این ندا آمد الا ای ساقی کوثر علی کودکان بردار از روی تن مادر علی هفت تن درنیمه شب برزیر آن تابوت شد در قفایش بی صدا فریاد تا لاهوت شد زینبش پیوسته می گفت نا توانی مادرم از مدینه پَر زدی ، خیلی جوانی مادرم چادر خاکی و سجاده مرا شد یادگار هر دو را بویم بگیرد تاکه جان ودل قرار ازجفا دو پیروهن شدسهم زینب لاله گون از مدینه بود و از کرب و بلای دشت خون هر دو پیراهن نشویم تا صف روز جزا همره خود می برم ، در پیش ذات کبریا ( صانعی ) اُم الائمه فاطمه روز نشور مادرت بر شیعیان خود دهد فیض حضور سیدکمال میرصانعی ۱۴۰۱/۰۹/۲۶ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113