بسم الله
دولت با روح / دولت بی روح
شنبه ۱۷ تیرماه دولتی که مستقر است باید تصمیمهای مهمی برای وضعیت منطقه و ایران، بنزین، مسکن، معاش دهک ۱تا۵ و... بگیرد. کارهای بزرگی را باید کلید بزند.
این مسائل فراتر از قدرت تصمیم، برنامه و اجرا و... نیاز به عزم عمومی و اراده پشتیبان نخبگانی دارد.
دولتی که نتواند مردم را با خود همراه کند،
یک جامعه نخبگانی وسیع از هوادار پشتیبان نداشته باشد،
با کوچکترین اشکالی که حتما در مسیر تصمیم های بزرگ طبیعی است، این دولت شالوده اش فروخواهد ریخت. یک کلام، دولت بی روح توان اداره کشور را ندارد.
مسئله دولت مردمی و حاکمیت اراده مردم و همراهی مردم، امری عارضی نیست که یک روزه و با دستور بشود یا آن را به روابط عمومی سازمان ها بسپاریم.
بلکه نیازمند نیروی اجتماعی مولدی است که راهبری ارادههای تمام احاد ملت را با یک باور عمیق دنبال نمایند وگرنه اساسا ما دچار جدایی مردم از ارکان اساسی حکمرانی میشویم که امکان تصمیمگیری های سخت که نیازمند پشتوانه مردم باشد را از ما میگیرد.
اینجاست که اگر نامزدی هوادار واقعی مومن وفادار نداشته باشد یعنی حتی اگر برنده انتخابات با بیست میلیون رای هم بشود، این آرای سرد پای صندوقی و در مقایسه این و آن برای او دولتی بی روح خواهد ساخت که توان اداره کشور و بقای طولانی مدت را نخواهد داشت.
هوادار واقعی مومن یعنی کسی که با ایده و ایمان به این نامزد رای دهد و برای او کار کند، نه اینکه صرفا در یک مقایسه عقلانی و یک موازنه بگوید فلانی بهتر است پس به او رأی میدهیم، بعضا حتی هزینه اعلام نظرش را هم نخواهد گردن بگیرد.
اداره دولت یک کار سیاسی بزرگ و نیازمند به قدرت خلق هویت و اراده است
چگونه میشود رییس دولت بدون یک نیروی اجتماعی پشتیبان فعال کشور داری کند؟
در اولین چالش اجتماعی رییس دولت بی روح، بی یاور و با خیل منتقدان خواهد بود، اهالی زد و بند سیاسی و بادمجان دور قاب چین های لحظات انتخاب و شیفتگان قدرت و مسئولیت هم پشت او را در همان لحظات حساس خالی خواهند کرد.
از قوت های شهید مغتنم ما رییسی عزیز همین داشتن نیروی اجتماعی هوادار مومن واقعی بود که به پشتوانه او میتوانست در صحنه کشور حرفی برای گفتن داشته باشد.
ممکن است در بی گفتمانی، در مقایسه های اجرایی، در تنزل سیاست به دعوای کارنامه و برنامه آقای قالیباف اصلا بتواند ۲۰ میلیون رای هم بیاورد و رییسجمهور بشود
اما فارغ از نظر و جهتگیری شخصی ما، فارغ از اینکه بنده ایشان را نیرویی انقلابی و ارزشمند میدانم و ... واقعیت این است که تنها فرضیه تشکیل دولت با روح انقلابی جلیلی است و دولت با روح غیر انقلابی هم میتواند به محوریت آقای پزشکیان تشکیل بشود.
این را بدانیم در ایران امروز و جهان جدید
دولت با آرای سرد حتما کارآمد نخواهد بود.
نمیدانم چرا عده ای دلهایشان خالی شده در انتخاباتی که مشارکتش حدود ۵۷ درصد است و آن هم نه بعد از یک دولت ناکام ۸ ساله که بعد از دولت سه ساله ختم به شهادت شده! آن هم در فضای اجتماعی که هنوز سه ماه از انتخاب معنا دار مردم ایران در مجلس دوازدهم نگذشته است!
تقریبا فرض بسیار سختی دارد رای آوری آقای پزشکیان!
بماند که فرض مشارکت افزون تر هم دو حالت دارد که فقط یک فرضش کمک به پزشکیان است.
حالا دمیدن در انصراف چه فایده دارد و با چه حسابی؟ هنوز معلوم نیست
نظر به مسأله دولت با روح است که اگر فرضا انصراف هم فارغ از تمام حجت ها کار درستی بود - که داده های کنونی چندان مطمئن نمی نماید- آنکس که باید به نفع دیگری و امکان تاسیس دولت با روح انصراف دهد جناب آقای دکتر قالیباف است نه دکتر جلیلی.