و باز عصر جمعه ... *
کاش هجران کمی امان می داد ،
یار ما را به ما نشان می داد *
به دل ما که خون جگر شده ایم ،
خبری از اماممان می داد *
کاش با جلوه اش ربیع الأنام ،
مژده ی رفتن خزان می داد *
به دلی که شکست و بی بال است ،
کاش در کربلا مکان می داد *
صاحب ما صلاح را می دید ،
خیرمان هر چه بود از آن می داد *
رزق درک عزای جدش را ،
از ازل صاحب الزمان می داد *
به هر آن کس که خیر او می خواست ،
در غمش اشک بی امان می داد *
بود دلواپس خیام خودش ،
با چه وضعی حسین، جان می داد !!! *
در همین حال یک نفر با پا ،
جسم او را تکان تکان می داد !!! *
کاش تا ذکر او تمام شود ،
لحظه ای فرصتش سنان می داد !!! *
💔💚🖤