🔆لزوم تعبیر شهادت برای عروج پیامبراعظم در مجامع رسمی کشور، یک فرض رکنی است. ⚡️اگر طبق معارف بحق شیعی، حق از ائمه هدی شروع شده و به آنها نیز ختم میشود، حقیقت خود آنها نیز از محمد شروع شده و به او نیز برمیگردد. 💫امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: لانّا كلنّا واحد، اولنا محمد؛ آخرنا محمد؛ اوسطنا محمد و كلنا محمد، فلا تفرقوا بيننا»(بحار، ج26، ص16) همانا كه ما (پيامبر و عترت طاهره) يكی هستيم. اول ما محمد؛ آخر ما محمد؛ وسط ما محمد، بلكه كل ما محمد هستيم و بين ما هيچ جدايي نيندازيد. 👌لذا بر فرضی که برای ما در لسان روایات، شهادت پیامبر اسلام(ص) تبیین نشده بود باز با این گزاره های اعتقادی در مبانی شیعی، باید شهادت می دادیم که پیامبر به شهادت رسیده اند. چرا که شهادت اهل البیت برگشت به شهادت ختمی مرتبت داشته و از قوت وجودی او به منازل اعلای شهادت رسیده اند. و هر صاحب مقام شهادت، چون شبحی از مقام شهادت عظمای ایشان می باشد. لذا اینکه برای عروج پیامبر اعظم در تریبون های رسمی نظام من جمله صدا و سیما، کلمه رحلت بکار ببریم خبطی بزرگ بوده و کتمان یک حقیقت رکنی در معرفت پیامبر می باشد(شناخت تجلی اعظم، اوج فرائض است) که این انکار، نحوست بزرگی عاید امت اسلامی میکند. 👈علاوه بر اجماع علمای شیعه بر این مطلب که پیامبر (ص) به شهادت رسیده اند، روایاتی نیز در این باره رسیده است . 🌹رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند: «ما من نبيٍّ أو وصيٍّ إلا شهیدٌ»(۱) «هیچ نبی و یا وصی نیست مگر این که شهید می شود» ⚡️در روایت دیگری فرمودند: «ما منا إلا مسمومٌ أو مقتول»(۲) «هیچ یک از ما نیست مگر این که یا مسموم یا کشته می شود».  💫امام مجتبی (ع) نیز فرمودند: «والله ما منّا إلا مقتول شهید»(۳) «به خدا سوگند هیچ یک از ما نیست مگر این که مقتول و شهید است». 💫امام صادق از پدرانشان (ع) روایت کرده که فرمودند: امام حسن (ع) به اهل بیتشان فرمودند: «من با سمّ کشته می شوم همان طور که رسول خدا (ص) با سمّ به شهادت رسید. پرسیدند: چه کسی این کار را با شما می کند؟ فرمودند: همسرم جعده دختر اشعث، معاویه او را فریب می دهد و او را به این کار امر می کند.(۴) ⚡️سلیم بن قیس هلالی از عبدالله بن جعفر نقل می‌کند که رسول الله(ص) خطبه ای خواندند و فرمودند: «ای مردم! زمانی که من شهید شوم، علی أولی به نفس شماست(امر دنیا و آخرت شما به ید ولائی اوست و بر همه ی شما ولایت دارد)، و زمانی که علی به شهادت برسد، فرزندم حسن أولی به نفس مؤمنین است و وقتی فرزندم حسن به شهادت برسد، فرزندم حسین أولی به نفس مؤمنین است و زمانی که فرزندم حسین به شهادت برسد،فرزندم علی بن حسین أولی به نفس مؤمنین است، با وجود او امر به دست مؤمنین نیست. سپس رو کردند به علی (ع) و فرمودند: یا علی! تو او را درک خواهی کرد پس سلام مرا به او برسان و زمانی‌که او به شهادت برسد، فرزندش محمد أولی به نفس مؤمنین است و تو یا حسین! او را به زودی درک خواهی کرد، پس سلام مرا به او برسان. سپس بعد از محمد مردانی هستند یکی بعد از دیگری و با وجود ایشان امر در اختیار مؤمنین نخواهد بود و این فرمایش را سه مرتبه تکرار کردند و فرمودند: هیچ کدام از ایشان نیست مگر این که أولی به نفس مؤمنین است، با وجود ایشان، امر در دست مؤمنین نیست، همه ایشان هدایت‌گر و هدایت شده‌اند، که ایشان؛ نُه نفر از فرزندان حسین اند. پس علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) ایستاد و در حالی‌که گریه می‌کرد، فرمود: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا! آیا کشته می‌شوی؟! حضرت فرمود: بله، به وسیله سمّ به شهادت می‌رسم و تو با شمشیر کشته می‌شوی و محاسنت از خون سرت خضاب می‌شود و فرزندم حسن نیز با سمّ کشته می‌شود! و فرزندم حسین با شمشیر کشته می‌شود، او را ظالم پسر ظالم! زنا زاده پسر زنا زاده! منافق پسر منافق می کشد»(۵) ⚡️هم چنین عیاشی از حسین بن منذر روایت کرده که گفت: «از امام صادق (ع) در مورد قول خداوند ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ پرسیدم: آیا قتل بوده یا موت؟ فرمود: منافقینی که در میان اصحابش بودند کردند آن چه کردند[یعنی ایشان را به شهادت رساندند](۶) ۱)بصائر الدرجات، ص 148 ۲) وسائل الشیعه، ج 14، ص 2 ۳)اعلام الوری، طبرسی، ج 2، ص 132 ۴) اثبات الهداه، ج 2، ص 558 ۵)اسرار آل محمد (ص)، ص 362 ۶) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 200 🌹اللّهم صَلّ عَلی نُورِ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ فی الاَنوار